اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۳۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

آمریکا هیچ غلطی نتوانست بکند.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

بسیجی واقعی همت بود و باکری

یه عده سال 88 اصلا شهدا رو سیاسی نکردن. ما هم که یادمون نیست!

 

پی نوشت: در جواب کسانی که گفتند نتونستن پلاکاردهای دست مردم که خواسته عمومی است رو ببینن و گفتند چرا تشییع جنازه شهدا سیاسی شد!

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

شب اول رمضون 93 بود.

اذان صبح که گفت دل‌شوره گرفتم. از همون دل‌شوره‌هایی که قبل مرگ مادربزرگ و پدربزرگم گرفتم تا خبرش رسید.

چیزی نگفتم و رفتم بالا. یک ساعت گذشت خوابم برد.

ساعت 6 و نیم صبح بیدارم کردن. گفتن پاشو برو سر کار.

گفتم من که قرار نبوده امروز برم. اینو گفتم خودم فهمیدم برای چی بیدارم کردن.

عمو رفت...

عمو برای من یک عمو نبود. یک عموی مُرده هم نیست که بخوام بعد از مرگش خوبی‌ش رو بگم.

عمو بعد از یک سال هنوز برای من علی اکبر امام خمینی است. پاسدار، رزمنده. کسی که دو تا بچه داشت، ولی رفت جنگید. کسی که مثل صاحب اسمش برام یه عظمت خاصی داشت. مثل صاحب اسمش «عباس».

یک سال گذشته، اما برای من چند سال گذشت. حتی برام سخته به این فکر کنم که الان دو تا عمو دارم

ولی خداست و حکمت‌هاش. همین چیزهای دنیا هم هست که دنیاش می‌کنه. قراره بیایم و بریم. من به مرگ عادت دارم و خودم رو سعی کردم عادت بدم.

به حساب قمری اول رمضون، عمو فوت کرد و به حساب شمسی 8 تیر.

 

در احادیث اومده امام زمان روحی فداه که ظهور می‌کنه به اموات می‌گن اگر می‌خواهید در دولت کریمه ایشون زندگی کنید، می‌تونید.

خیلی وقته منتظر اون روزم. یه بار دیگه ببینمت. بعد هم ان شاءالله در سایه ولایت امام علی علیه السلام در دنیای دیگر 

شادی روحش لطفا صلوات بفرستید.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

یکی از چیزهایی که همیشه در فکرم نوشتم، اما در وبلاگ نه، «سکولاریسم» بوده. 

اصولا در جاهای بسیاری با سکولازیسم مواجه هستیم، اما در تلویزیون امری مشهود و واضح هست..

شبکه قرآن و شبکه افق رو نمونه‌ای از منش سکولاریسم در تلویزیون می‌بینم، اما چیزی که من رو بیشتر از همه به یاد این مسئله می‌اندازه، برنامه «ماه عسل» هست. البته منظورم این نیست که این برنامه رویکردش اینچنین هست یا نه. یعنی به ماهیت برنامه قرار نیست بپردازم.

وقتی این برنامه رو می‌بینم یاد عنوان «سکولاریسم در تلویزیون» میوفتم.

 

چیزی که در ماه‌های دیگه و در روزمره مهم هست نماز جماعته، اما تو ماه رمضون این مسئله خیلی خاص هست. ثواب نماز جماعت در ماه رمضون.

1 ساعت مونده به اذان مغرب، پر بیننده ترین برنامه‌ی تلویزیون در ماه رمضان با اجرای احسان علیخانی پخش میشه و 2 دقیقه مونده به افطار خداحافظی می‌کنه.

بعد هم صدای اذان و...

آیا رویکرد رسانه‌ی ما در قبال این مسئله این بوده که مردم رو تشویق به حضور در مسجد کنه؟

برعکس، فکر می‌کنم خودمون تشویق می‌کنیم پای تلویزیون بشینید و وقت‌تون رو برای دیدن یک برنامه اختصاص بدید.

من هنوز نمی‌فهمم چه اشکالی داره نیم ساعت قبل از اذان مغرب و عشاء برنامه‌ی تلویزیون تعطیل بشه که خود این تشویق بیشتری برای حضور در مسجد و نماز جماعت باشه.

اگر فکر می‌کنید این رویکرد سکولاریستی نیست، دلیل‌تون رو بنویسید.

 

البته اگر از دسته کسانی هستید که معتقد هستن اونی که بخواد نماز جماعت بخونه پای تلویزیون نمی‌شینه، بحث بنده پیرامون مدیریت رسانه در جمهوری اسلامی است، نه تدین و تعبد در اشخاص.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

در مورد مراسم تشییع دیروز صحبت گفتن گزافه.

تشییع به اندازه عظمت خودشون بزرگ بود و البته من یقین داشتم به همین اندازه بزرگ میشه.

الحمدلله

حضور گسترده مردم و بی تدبیری مسئولین برگزار کننده دو چیز مهم غیر از خود اصل تشییع بود. مراسمی که گویی هیچ فکری براش نشده بود و شدیدا از ضعف مدیریت رنج می‌برد.

عکس‌هایی گرفتم که توی ادامه مطلب قرار می‌دم.

 

مسیح مصطفوی- خبرنگار GIASO

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

دیروز تو مراسم کلاه عماد مغنیه سرم بود، یکی اومد زد رو شونم گفت داداش مواظب باش شبیه یهودی‌ها نشی

گفتم چطور؟
گفت کلاه یهودی‌ها همین شکلیه. از اینجا شروع می‌کنن به ... می‌رسن

 

من: :|

عماد مغنیه: :|

کلاه عماد مغنیه: :|

یهودی ها::|

کلاه کیپا: :|

به نظرتون رائفی پور دیده بود؟

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

فرض کنید جنگ شده.

به نظرتون تو منطقه چند نفر تفنگ دست می‌گیرن و چند نفر دوربین؟

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

یک هفته یا 10 روز قبل مراسمی بود که تلویزیون صحبت‌های حاج قاسم سلیمانی را از تلویزیون پخش کرد.

پیشتر از این تلویزیون نام یا عکسی از او نشان می‌داد، اما اینکه او را در یک قاب بگیرد و او یک ساعت صحبت کند، سابقه نداشت.

در دو سال گذشته تمام شبکه‌ها و سایت‌های خبری و به طور کلی رسانه‌های دنیا، چه در ایران و چه در سایر کشورهای غربی و عربی، حاج قاسم سلیمانی را دنبال کردند.

جذاب بودن، مخفی بودن، در قاب نگنجیدن، دیده نشدن یا خاص دیده شدن از ویژگی‌های سرلشکر دوست داشتنی جمهوری اسلامی بوده.

رسانه‌های غربی و شاید خود غربی‌ها دوست داشتند بدانند او کیست؟ چه می‌کند؟ چه طور این کارها را انجام می‌دهد؟ و...

ما و حتی دشمنانش هر روز دنبال دیدن عکسی جدید از او بودیم. عکسی که او را در منطقه‌ای در عراق یا سوریه نشان دهد و قدرت ما را به رخ کشورهای غربی عربی بکشاند.

در قاب نگنجیدن یا بهتر بگویم در قاب تلویزیون نگنجیدن، شاخصه اصلی حاج قاسم بوده است.

 

به نظر من تلویزیون بزرگترین اشتباه رسانه‌ای خود را انجام داد. قاسم سلیمانی باید بدون قاب بماند. در همان فریم‌های عکسی که از او گرفته می‌شود. خواه با اراده‌‍ی خودش و خواه بدون اراده‌ی او. 

قاسم سلیمانی مرد دوست داشتنی ایران و جمهوری اسلامی است. کسی که حتی مخالفین نظام هم او را دوست دارند و با دیدنش عشق می‌کنند. شاید او که یک قهرمان است خوب صحبت نکند، اما حاج قاسم باشد.

شاید لهجه داشته باشد، اما قهرمان یک ملت باشد.

شایدهای دیگر

 

حاج قاسم سلیمانی را در قاب نگنجانید. لطفا.

 

 

 

پی‌نوشت: منظور نگارنده این نیست که اگر لهجه داشته باشد نباید صحبت کند یا خوب صحبت نمی‌کند. انکه باید بفهمد، فهمیده است.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

خواستم برای حضرت آقا در سایت چیزی بنویسم، اما نشد.

نشد که یعنی فکر کردم چی بنویسم و دیدم اونی که باید نمیشه. 4 خط نوشتم و گفتم برای عاقبت به خیری‌مون دعا کنن.

حرف زیاد داشتم، نمی‌دونم چرا نشد بنویسم.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

قوه قضائیه باید امید دل مستضعفان باشه، اما امروز نقطه‌ی ناامیدی امت شده.

ان شاءالله روند و سیستم عوض بشه و ان شاءالله امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هرچه زودتر بیان، والا این قوه قضائیه جمهوری اسلامی رو زمین می‌زنه. واقعا مزخرف و به درد نخوره.

 

 

و در نهایت

وبلاگ هرج و مرج رو بخونید.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

حکایت:
دو همکار
صفا و صمیمیت و همکاری صادقانه هشام بن الحکم و عبد الله بن یزید اباضی مورد اعجاب همه مردم کوفه شده بود. این دو نفر ضرب المثل دو شریک خوب و دو همکار امین و صمیمی شده بودند. ایندو به شرکت یکدیگر یک مغازه خرازی داشتند، جنس خرازی می آوردند و می فروختند. تا زنده بودند میان آنها اختلاف و مشاجره ای رخ نداد.

چیزی که موجب شد این موضوع زبانزد عموم مردم شود و بیشتر موجب اعجاب خاص و عام گردد، این بود که این دو نفر از لحاظ عقیده مذهبی در دو قطب کاملا مخالف قرار داشتند، زیرا هشام از علما و متکلمین سرشناس شیعه امامیه و یاران و اصحاب خاص امام جعفر صادق علیه السلام و معتقد به امامت اهل بیت بود، ولی عبد الله بن یزید از علمای اباضیه(4)بود. آنجا که پای دفاع از عقیده و مذهب بود، این دو
نفر در دو جبهه کاملا مخالف قرار داشتند، ولی آنها توانسته بودند تعصب مذهبی را در سایر شؤون زندگی دخالت ندهند و با کمال متانت کار شرکت و تجارت و کسب و معامله را به پایان برسانند. عجیبتر اینکه بسیار اتفاق می افتاد که شیعیان و شاگردان هشام به همان مغازه می آمدند و هشام اصول و مسائل تشیع را به آنها می آموخت و عبد الله از شنیدن سخنانی بر خلاف عقیده مذهبی خود ناراحتی نشان نمی داد. نیز اباضیه می آمدند و در جلو چشم هشام تعلیمات مذهبی خودشان را که غالبا علیه مذهب تشیع بود فرا می گرفتند و هشام ناراحتی نشان نمی داد.

یک روز عبد الله به هشام گفت: «من و تو با یکدیگر دوست صمیمی و همکاریم. تو مرا خوب می شناسی. من میل دارم که مرا به دامادی خودت بپذیری و دخترت فاطمه را به من تزویج کنی.»

هشام در جواب عبد الله فقط یک جمله گفت و آن اینکه: «فاطمه مؤمنه است.»

عبد الله به شنیدن این جواب سکوت کرد و دیگر سخنی از این موضوع به میان نیاورد.

این حادثه نیز نتوانست در دوستی آنها خللی ایجاد کند. همکاری آنها باز هم ادامه یافت. تنها مرگ بود که توانست بین این دو دوست جدایی بیندازد و آنها را از هم دور سازد.

 

4 - اباضیه یکی از فرق ششگانه خوارجند. خوارج چنانکه می دانیم نخست در حادثه صفین پیدا شدند و آنها جمعی از اصحاب علی علیه السلام بودند که یاغی شدند و بر آن حضرت شوریدند. این دسته چون از طرفی بر مبنای عقیده کار می کردند و از طرف دیگر جاهل و متعصب بودند، از خطرناکترین جمعیتهایی بودند که در میان مسلمین پیدا شدند و همیشه مزاحم حکومتهای وقت بودند.خوارج عموما در تبری از علی علیه السلام و عثمان اتفاق داشتند و غالبا سایر مسلمین را که در عقیده با آنها متفق نبودند کافر و مشرک می دانستند، ازدواج با دیگر مسلمین را جایز نمی دانستند و به آنها ارث نمی دادند و اساسا خون و مال آنها را مباح می دانستند، ولی فرقه اباضیه از سایر فرق خوارج ملایمتر بودند، ازدواج و حتی شهادت آنان را صحیح می دانستند و مال و خون آنها را نیز محترم می شمردند.رئیس اباضیه مردی است به نام «عبد الله بن اباض» که در اواخر عهد خلفای اموی خروج کرد.

 

رجوع شود به ملل و نحل شهرستانی، جلد 1، چاپ مصر، صفحه 172 و صفحه 212.5 - مروج الذهب مسعودی، چاپ مصر، ج 2/ص 174، ذیل احوال عمر بن عبد العزیز.

  • ماشیح