اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۴۹ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و اکنون

نوبت بگم بگم

و افشاگری‌ها من فرا رسیده است

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

این علیرضا هاشمی که در هیچ ژانری نمی‌گنجه.

خیلی باهاش حال می‌کنم، فقط وقتایی که یه چیزی میگم منظورمو متوجه نمیشه می‌کوبه به در و دیوار بحثو می‌خوام کلنگ بردارم بیستون رو بترکونم :D

.

.

.

.

مراد نگارنده از یه چیزی بگم، نوشته‌ای در فیسبوک است.

پی نوشت: برو حال کن واست یه پست اختصاص دادم :D

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

.

نبرد استلینگراد.

در کولاک و سرمای طاقت‌فرسای استالینگراد، سخت‌ترین ضربه بر پیکره‌ی ارتش آلمان نازی وارد شد.

هواپیماهای لوفت وافه با تمام وجود بر شهر آتش می‌ریختند. بمباران آنقدر زیاد بود که شهر به خاکستر و دود و آتش تبدیل شده بود.

ژنرال واسیلی چویکوف و ژنرال ژوکوف با دفاع از استالینگراد توانستند بسیاری از مناطق را بازپس بگیرند و همانجا، آغاز افول قدرت بی‌بدیل آلمان نازی شد، قدرتی که بعد از آن در هیچ کشوری در جهان بوجود نیامد.

تصاویر زیر، حکایت از حضور من، مجید و علیک در جنگ جهانی دوم دارد، هنگامی که می‌خواستیم برای چگونه وارد شدن به شمال شهر استالینگراد، نقشه بریزیم.

.

.

سمت راست علیک، سمت چپ من و نفر وسط مجید بود که آن زمان‌ها همچون الان، نه از کلاه پشمین و نه از کلاه خلبانی و نه از هیچ کلاه دیگری  استفاده نمی‌کرد.

  • ماشیح

بسم الله الرحمن الرحیم

مردم می‌آمدند خانه‌ی او، ناهار می‌ماندند بعد از ناهار می‌نشستند برای خودشان گپ می‌زدند.
اصلا هم حواسشان نبود که این پیغمبر است و از حرف بیخودی اذیت می‌شود.
آن وقت نمی‌گفت به این‌ها:
«برید خونتون».
.
جوری شد که خدا دخالت کرد و آیه نازل شد:
«مردم این پیغمبر من دارد اذیت می‌شود، خودش حیا می‌کند بگوید، من به شما می‌گویم»
"إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ" (آیه 53، سوره احزاب)
.
.
سالروز ولادت باسعادت آخرین سفیر الهی، پیامبر مهربانی و محبت، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و فرزند عزیزشان موسس مکتب جعفری حضرت امام صادق علیه‌السلام مبارک باد.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشکر.

.

چو نی ناله دارم ز درد جدایی

امان از جدایی...

.

.

.

.

.

حرف بسیار است عزیزم. بسیـــــــــــــــار.

جخ به قاعده‌ی چند سال زندگی. چند سال خاطره. چند سال دلتنگی. اما آرومم. آروم آروم. واقعا آروم...

.

پی نوشت: قرار شد کوتاه بنویسم.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

این کلیپ زیبا رو به شما بزرگواران تقدیم می‌کنم:

http://www.aparat.com/v/YOgSV

.

.

.

.

پی نوشت: به دلیل حجم بالای کلیپ، لینک کلیپ رو براتون بدون اپلود در وبلاگ قرار دادم.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

.

روز جمعه‌ای یه سوال به ذهنم رسید. می‌پرسم. خوب فکر کنید، بعد جواب بدید.

.

.

.

.

اگر بگن ظهور امام زمان نیازی به تلاش، دعا، فعالیت و خودسازی من و شما نداره، آیا توی زندگی ما تفاوتی پیدا میکنه؟ یعنی به معنی دیگه اینکه ایا تو روزهامون، شنبه، یک شنبه، دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه، جمعه، این ماه، اون ماه، این سال، اون سال و ....

.

.

.

بودن یا نبودن امام زمان تفاوتی در زندگی ما ایجاد میکنه؟ مثلا تو طول روز 10 دقیقه واسش دعا میکردیم یا تلاش میکردیم حق رو به ملت بشناسونیم حالا با حرف زدن، با نون حلال در آوردن، حتی با لبخند زدن ولی ته دلمون برای امام زمان بوده؟

یا نه.

الانم اهمیتی نمیدیم. تفاوتی نداره؟

.

.

.

پی نوشت: نمیدونم منظورم رو رسوندم یا نه. شاید منظورم رو خوب نرسونده باشم. اگه مطلب جانیفتاده باشه، بعدا حذفش میکنم چون اصل مطلب مهمه.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

بعد از نظرسنجی شماره 2، قرار شد اسم وبلاگ رو «گنجه» بذارم، اما بر اثر یک اتفاق، جرقه‌ای در ذهنم باعث ساخت یک عبارت شد.

چند وقتی منتظر تایید عبارت انگلیسی ساخته شده از سوی زبان‌شناس‌ها بودم و با تایید کلمه، وبلاگ رو ایجاد کردم.

از طریق لینک زیر می‌تونید وبلاگ جدیدم رو ببینید.

رهبر اتمی

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

از من به شما نصیحت. اگر خواستید کتابی به کسی بدهید، هرگز «من‌او»تان را به کسی ندهید. چون مثل من می‌شوید.

چند وقتی است دلم من‌او می‌خواهد. باید بخرم...

.

.

"فتاح خیلی زود افسرده شد نمی دانست چرا اما دوست داشت همه ی کوره راخراب کند..... شاید می خواست انتقام مرگ پسرش را از کوره بگیرد . خشم وجودش را آکنده بود خم شد و خشت جلوی پایش را برداشت می خواست محکم به زمین بزندش که نوشته ی رویش را دید . علی
-یاعلی مددی
خشت را بوسید و آرام روی زمین گذاشت اما نه کنار خشت بغلی کمی آن طرف تر...."

.

.

.

پی نوشت: چه خیال خامی داشت مسیح، دلش می‌خواست کتاب بنویسد...

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

سیگار بعد چایی، چایی بعد سیگار

.

آه که اینطور...

آه که این طور

.

دست به قنداق نمی‌رود

تفنگ غلاف می‌شود

جهان اصلا نمی‌چرخد

راه هم نمی‌رود

روز به شب نمی‌نشیند

...

آه که اینطور یااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه

.

غزل در کوچه روانه نیـــــــــــــــــــــــــسـت

آه

که اینطور...

  • ماشیح