اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۲۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

حاجته دلامونو خوب می‌دونه
اون کسی که با همه مهربونه
تنها مادر زمین و اسمونه

روی لبم آیه‌های ناب کوثره
روی سرم، سایه چادر مادره

می‌بالم بر خلق این دنیا
با اینکه خیلی ناقابلم
دستی نوشته روی دلم
یازهرا
یازهرا

 

دل شده لبالب از عشق دلبر    

قلبم و با زینت نام حیدر

هدیه می کنم برای روز مادر

ر

 

ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، ولادت حضرت روح الله و روز زن (مادر) بر عاشقان اهل بیت، بر مردم انقلابی و بر زنان و مادران بزرگوار مبارک باشه ان شاءالله

 

  • ماشیح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

  • ماشیح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

همه‌ی بچه‌ها فریاد می‌کشیدند:

«عمو، عمو، آب، آب...»

فاطمه کنارِ پرده‌ی خیمه‌ی ایستاده بود و بیرون را می‌نگریست. ما له‌له‌زنان فریاد می‌کشیدیم: "«عمو، عمو، آب، آب...»

فاطمه با دست به ما اشاره کرد که آرام شویم.

گفت که عمو از اباعبدالله رخصت گرفت و رفت، با دو مشکِ آب.

حالا آرام‌تر، انگار در خودمان، می‌گفتیم: «عمو، عمو، آب، آب...»

لختی نگذشته بود، کم از ساعتی شاید، ما هم‌چنان منتظر نشسته بودیم و زیرِ لب ذکر را تکرار می‌کردیم.

ناگاه فاطمه پرده‌ی خیمه را رها کرد و به زمین افتاد. حالا همه تشنه‌گی را فراموش کرده بودیم. دیگر کسی از آب حرفی نمی‌زد. کسی آب نمی‌خواست.

فریاد می‌زدیم: «عمو، عمو، عمو، عمو«...

 

با این که رباب آدم بزرگ است، اما هنوز هم دارد گهواره‌ی خالی را تکان می‌دهد. گاهی وقت‌ها مثلِ عروسک‌بازی ما با خودش حرف هم می‌زند. انگار واقعا خیال می‌کند که علی کوچکش توی گهواره خوابیده است. هیچ کسی هم هیچ چیزی به او نمی‌گوید.

اگر ما، بچه‌های کوچک، مشغولِ عروسک‌بازی بودیم، شاید فاطمه دعوامان می‌کرد، اما رباب آدم بزرگ است، برای همین کسی به او چیزی نمی‌گوید. «علی که توی گهواره نیست. من خودم از توی سوراخی پرده‌ی خیمه دیدمش، روی دست‌های اباعبدالله خواب خواب بود...«


غروب شده است. تا اباعبدالله بود، هر چند وقت یک‌بار می‌آمد و برای ما چیزی می‌گفت و می‌رفت.

ما هم خجالت می‌کشیدیم و گریه نمی‌کردیم و گوش می‌کردیم. اما حالا دیگر خیلی وقت است که نیامده تا برای‌مان چیزی بگوید.

حالا فاطمه بچه‌های کوچک را یک‌جا جمع کرده است. البته من دیگر بزرگ شده‌ام. برای همین به فاطمه می‌گویم:

«تو هم قرآن بخوان، مثلِ...» نمی‌دانم چرا، اما سرش را بالا می‌گیرد. به جای آن که ما را آرام کند، نگاه می‌کند به موهای من و جیغ می‌زند:

»فَکَیفَ تَتَّقونَ اِن کَفَرتم یوماً یجعلُ الوِلدانَ شیبَا»

(چه‌سان در امانید، اگر کافر باشید در روزی که کودکان را پیر می‌گرداند؟ مزمل-17

 

 

رضا امیرخانی

 

  • ماشیح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

نهج‌البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام:

بِاجْتِماعِهمْ عَلَی بَاطِلِهمْ، وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ.

آن‌ها بر باطلشان دور هم‌اند  و شما در حق‌تان تفرقه دارید.

 

 

عمروعاص در فیلم امام علی گفت:

ابا یزید!

در این جنگ نه روی توان قشونت حساب کن، نه روی خدعه‌های من.

فقط دعا کن، دعا کن که در سپاه علی مردمان جاهل فراوان باشند.

  • ماشیح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بعد از صحبت با عمو و استاد عزیزم، به صورت جدی به «ماهنامه» فکر می‌کنم.

با تمام مشغولیت‌هایی که دارم، از الان به صورت جدی می‌رم توی فکرش.

این توی فکر رفتن ممکنه یک ماه و ممکنه یک سال زمان ببره تا یه سری چیزها انجام بشه، اما ان شاءالله میشه.

 

یه خبر خوب برای هیلند دارم و اون اینکه عمو متن فیلمش رو میده بهمون.

این درحالی است که الان آهنگ پدرخوانده رو پلی کردم و چقدر آهنگ مشدی‌ای هست.

 

با عمو در مورد چیزهای مختلفی صحبت کردیم که حداقل برای من خیلی خوب هست و ان شاءالله نتیجه‌ی اون صحبت‌ها برای کارهای بعدی من و شاید شماها مثبت باشه و البته با نیت خوب.

 

خیلی وقته شعر ننوشتم و دوست دارم این شعر رو اینجا بنویسم:


مسیح بر فلک و مرتضی علی به تراب
دلم ز غصه‌ی این غم ز بس که بود کباب
سوال کردم از این ماجرا ز پیر خرد
چو غنچه لب به تکلّ گشود و داد جواب
که قدر هر دو به میزان عقل سنجیدند
علی گران‌تر از او بود در همه ابواب
بماند کفّه‌ی میزان مرتضی به زمین

به آسمان چهارم مسیح شد به شتاب

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

وفات حضرت امّ‌البنین، همسر باوفای امیرالمومنین علی علیه‌‍‌السلام و مادر سقای باوفای کربلا حضرت عباس علیه‌السلام رو تسلیت می‌گم.

 

توی این پست به روال دفعه‌های پیشین چند چیز خوب معرفی می‌کنم:

1- یه سایت ویدیویی خوب (از نظر من): مستضعفین تی‌وی

 

2- سایت خبری خوب:

با رویکرد اصولگرایی: مشرق نیوز

با رویکرد اصلاح‌طلبی: فرارو

 

3- یه مداحی خوب:

روضه حضرت ابوالفضل العباس از زبان حضرت ام‌البنین

 

4- چند کتاب خوب:

داستانی:

ایرانی: نه آبی، نه خاکی

خارجی: قلعه حیوانات

 

اسلامی:

زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها نوشته سید جعفر شهیدی

مقتل الحسین نوشته استاد حجت‌الله جودکی (بعضا به اسم قیام جاوید هست)

 

 

فعلا این‌ها رو یادم میاد.

اگر در مورد موضوع خاصی خواستید و البته من بلد بودم، می‌نویسم.

 

 

پی نوشت: یک سوال هم چند روز قبل دوست عزیزی پرسید که جوابش رو نصفه و نیمه گرفتم از یه عزیزی. کامل که بشه، روی نیوک میذارم.

 

  • ماشیح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

لــیــس فی قاموسنا عیش الـــهــــوانــــی

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

اسم این پست، «انتظار کشکی» بود، ولی سعی می‌کنم به بعضی از آدم‌ها فکر نکنم.

اسم این پست قرار بود «زخمِ سرِ عمو» باشه، ولی باز نوشته‌ها رو پاک کردم.

اسم این پست هرچی که هست

امروز جمعه بود

جمعه مثل شنبه است

مثل یک شنبه

مثل دو شنبه

مثل پنج شنبه

اما جمعه روز امام زمانه

 

کی میای آقا؟

 

شاید وقتی دیگر

شاید بعدا

می‌خواستم بنویسم این انصاف نیست که موقع گرفتاری‌ها به شما متوسل می‌شویم

و موقع فراغت یادمان نیست.

 

یاعلی

 

  • ماشیح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بر زمین افتاده دیدم آسمان خویش را
رقص مرگ جان و پایان جهان خویش را

در کف طوفان رها کردم عنان خویش را
تا مگر پیدا کنم نام و نشان خویش را

گم شدم اندر نشان بی نشان مرتضی

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی‌فایده کردند.
یکی آنکه مال فراوان داشت و انصراف نداد و دیگری آنکه مسکین بود و امید داشت.
پول چندان که بیشتر داری
یارانه اگر بگیری خیلی خاری!

 

 

لایکستان، باب هشتم- در آداب یارانه
شیخ عجول مسیح تهرانی

 

 

 

  • ماشیح