اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

شب است و سکوت است و ماه است و من
ساعت 1 بامداد است. ساعت 1 بامداد جمعه 27 مرداد. 
شب زیارتی امام حسین علیه‌السلام است، اما کدام زیارت؟ 

 

گفته‌اند «تسمع کلامی و ترد سلامی». یعنی می‌شنوند درونم چه می‌گذرد. می‌دانند که چه حالی دارم و چه می‌خواهم. 
اینکه گفته‌اند صدای ما را می‌شنوند و جواب می‌دهند خیلی عجیب نیست، چون شنیدن و پاسخ گفتن از آن‌ها که زنده‌اند و حیات جاویدان دارد غریب نیست و از آن خانواده کرم عجیب نمی‌نماید؛ کار آن‌ها خوبی است. «عادتکم الأحسان و سجیتکم الکرم». عادتشان این است که خوبی کنند.
اینکه گفته‌اند صدای ما را می‌شنوند عجیب نیست و اینکه جواب می‌دهند هم. جوابشان هم مثل جواب امثال من نیست. جواب آدم کریم است و آدم کریم چطور جواب می‌دهد؟ وقتی از او می‌خواهی ببخشد، یکباره همه داراییش را می‌بخشد. بخشندگیش که برای خودش نیست، برای خداست...
وقتی از او می‌خواهی ببخشد، یکباره انگشتریش را در نماز درمیاورد و به تو هدیه می‌دهد وقتی از او می‌خواهی، دیگر فرقی ندارد که سه روز بدون افطاری روزه گرفته است یا لباس عروسیش را در دست دارد. 
وقتی از او می‌خواهی ببخشد، پیش از گفتن عطا می‌کند و چون اینچنین است، چرا باید در اینکه صدایم را می‌شنود و سلامم را پاسخ می‌گوید شک کنم؟ 
او همانی است که موقع بخشش عزیزترین‌هایش را با خود می‌آورد. برادرانش را، خواهرزاده‌هایش را، پسرانش را، خواهرانش را، همسرانش را و دوست دارانش... او همه را موقع بخشیدن می‌آورد و موقع تقدیم کردن از خدا می‌خواهد که آن را قبول کند.

 

می‌دانم که کلامم را می‌شنود و سلامم را جواب می‌دهد و چون اینچنین است رو می‌کنم به سویش و دوباره با همه وجودم به همه داراییم سلام می‌کنم.
سلام...
سلام بر تو و بر روزی که زاده شدی، روزی که می‌میری و روزی که زنده برانگیخته می‌شوی.
سلام بر تو که تمام شب و روز و ماه و سال و ایامم را با امید و شوق دیدار دوباره تو می‌گذارنم و آرزویم این است که دوباره قدم در آن وادی عاشقانه گذارم.
سلام بر تو که تمامی دارایی کسی هستی که جز محبت تو هیچ ندارد و اگر چیز دیگری هست، آن نیز از تو است.

 

می‌دانم که کلامم را می‌شنوید و سلامم را جواب می‌دهید. 
می‌دانید که ما پابستگان به زنجیر زمین و خاک‌نشینان کوچک اگرچه دستی به روی سینه می‌گذاریم و شما را سلامی می‌دهیم، اما قفس تنگ دلمان هوای دیار یار و خنکای نسیم صبحگاهی و بوی سیبی دارد که از عاشورای 61 هجری تا امروز پابرجاست. 
حالا که می‌دانید و می‌شنوید؛ یک‌بار دیگر سلام...

  • ماشیح