اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۳۵ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

چند تا مداحی خوب و دوست داشتنی عربی دارم، شاید خوشتون بیاد.

مداحش حسین الأَکرف هست. یک روحانی شیعی بحرینی.

البته من صالح الدرازی رو هم بعضا گوش می‌دم، اما مداحی‌هایی که دارم از اون به درد این موقعیت نمی‌خوره.

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

خوب بنگر بر زمین

مثل اینکه می‌گذارد پا پیمبر بر زمین

عرش اگر عرش خداست

چون که ساییده به پایش بارها سر بر زمین

او رجز می‌خواند و لرزه می‌اندازد از فریاد حیدر بر زمین

از حریفان نبرد

قبل از اینکه سر بیفتد، خورده پیکر بر زمین

تیغ می‌چرخاند و بی‌سر افتاده است لشکر روی لشکر بر زمین

دشت شد دریای نور

با قدی خم آمده خورشید محشر بر زمین

مثل اشک فاطمه

آسمان لرزید تا افتاد اکبر بر زمین

زخم شد پیشانی‌اش

تا کشد او را شبیه مرتضی در بر زمین

 

اللهم اشهد علی هولاء القوم لقد برز الیهم غلام اشبه الناس خَلقا و خُلقا و منطقا برسول الله {صلی الله علیه و آله و سلم}

 

او سراپا مصطفی است

پس اگر ریزد به هم، اسلام می‌ریزد به هم

راه را گم می‌کند

آه از آن ساعت که اسب رام می‌ریزد به هم

آه بابا السلام!

خیمه‌ها را با همین پیغام می‌ریزد به هم

زود می‌آید حسین

روی زانویی...

زود می‌آید حسین

روی زانویی که در هر گام می‌ریزد به هم

روی نعش یک جوان

پیرمردی بشنود دشنام، می‌ریزد به هم

وای اگر بادی وزد

تکه‌های پیکرش آرام می‌ریزد به هم

بس که از هم ریخته

وقت تشییع تنش احکام می‌ریزد به هم

قصد غربت می‌کند

با علی‌اکبرش این‌گونه صحبت می‌کند

خودت از سر گم شده

جوشنت هم در تنت آه ای دلاور گم شده

با کمربند علی آمدی میدان و حالا

ارث حیدر گم شده

در تمام پیکرت لا به لای زخم نیزه

زخم خنجر گم شده

در دهانت آنقدر خاک و خون رفته

صدایت توی حنجر گم شده

از تن صد پاره‌ات هرچه پیدا کرده‌ام

صدها برابر گم شده

وای

انگشتت کجاست؟

از گلم انگار گل‌برگی معطر گم شده

سخت کامل می‌شوی

بس که در این دشت از تو پاره پیکر گم شده

دست و پا دیگر مزن

رحم کن بر حال این بابای سر در گم شده

اکبرم شد اصغرم

عاقبت از آنچه می‌ترسیدم آمد بر سرم

 

هل من معین فاطیل المعه العویل و البکاء

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

همه رفته بودند از مردان و تو مانده بودی با یک لشکر
تو مانده بودی و عبدالله و علی اصغر
صدا زدی که ای دلاور مردان خالص و ای سواران میدا نبرد
صدایتان می‌زنم و جوابی نمی‌دهید
بانگ برآوردی: «آیا کسی هست مرا یاری کند؟»
بین آن همه مرد نامرد، کودک شش ماهه‌ای از داخل خیمه‌هایت لبیک گفت
اشک ریخت از غریبی‌ات

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

تا آن روز من نفهمیده بودم حکمت اینکه نام یکی را «علی اکبر» و نام یکی را «علی اصغر» گذاشتی، چیست.
وقتی تکه‌های پیکر یک علی کل دشت را پر کرده بود، فهمیدم چرا این علی «اکبر» است و وقتی مکافات حرامی‌ها موقع روی نیزه کردن سرها را دیدم، فهمیدم چرا آن علی «اصغر»...

 

 

هفتم محرم الحرام سال 1436

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

حالم شبیه کسی است که جلوی چشمش خانواده‌اش را تکه تکه می‌کنند

مات و مبهوت می‌شود

گریه‌اش نمی‌آید

خنده‌اش هم

بغض هم

لبخند هم

 

خوب نیست حالم...

رضا برضائک یا الله

  • ماشیح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

باید آنجا بوده و دیده باشی.....

وقتی دستور دادند روی بدن‌ها با اسب بتازند، گمان کردم بدن او استثنا است.

حکمتش را هم خواهم گفت...اما دیدم اشتباه می‌کردم

اصلا همین شد که از همان موقع مبهوت قاسم مانده‌ام

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

هرچه روی پنجه‌ی پا خودش را دراز کرد، فایده‌‍ای نداشت
دستانش یک‌‍هو از دست مادر جدا شد
کودک بود که موهایش سفید شد
.
.

.
هرچه روی پنجه‌ی پا خودش را دراز کرد، فایده‌ای نداشت
نمی‌توانست گودی قتلگاه را ببینند
فقط می‌دید هرچه می‌رود پایین، سهمی برمی‌دارد
تیغ، تیر، نیزه، خنجر شکسته
حتی آن‌ها که هیچ نداشتند و سنگ می‌زدند هم سهمی برمی‌داشتند
آن‌قدر برداشته بودند که کم مانده بود برای زینب هیچ نماند...

دید هرچه روی پنجه پا خودش را بالا و پایین می‌کند، هیچ معلوم نیست
دستانش یک‌هو از دست‌های عمه جدا شد
انگار این دست‌های رها شده، دست‌ همه ما بود که رها می‌شد و می‌دوید به سمت قتلگاه
انگار دست کریم مدینه بود که این بار توانسته بود رها شود و جلوی یک دست را بگیرد
هرچه فریاد می‌زد عمو....عمو...
انقدر صدای هلهله بلند بود که صدای کودکانه‌اش به گوش عمو نرسد
فقط دید یکی از پشت سر نیزه برده بالا
یک شمشیر هم بالا رفته
خودش را انداخت روی بدن عمو
آنقدر دردناک بود که اباعبدالله چشمانش را ببندد و رویش را برگرداند...
ضربه آخر را که خورد روی بدن اباعبدالله جان داد
جان داد و جان گرفت...به قدر یک نفس

و بعد نوبت به اباعبدالله رسید...

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

داستان داره شبیه قتل‌های زنجیره‌ای میشه کم کم!

 

جمله‌ی زیر رو بخونید:

«همین اخیرا شما در اخبار مطالعه کردید که متأسفانه در یکی از شهرها بحث اسیدپاشی شروع شده است، ما بدحجابی را تأیید نمی‌‌کنیم، ولی رفتار بازدارنده سبب درگیری می‌شود و مشکلاتی برای جامعه به وجود بیاورد.»

 

این، بخشی از صحبت‌های آقای محمدرضا خباز، معاون امور تقنینی پارلمانی رییس جمهور هست.

 

همین اخیرا شما در اخبار مطالعه کردید که متأسفانه در یکی از شهرها بحث اسیدپاشی شروع شده است، ما بدحجابی را تأیید نمی‌‌کنیم، ولی رفتار بازدارنده سبب درگیری و مشکلاتی برای جامعه به وجود بیاورد - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930806000367#sthash.zdzas4Wx.AC76EOil.dpuf
  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

نوشتن از چشم دل برای سیدالشهدا، امام حسین علیه‌السلام لیاقت می‌خواد.

اعتقاد دارم چیزی هست که خودشون به آدم عطا می‌کنن. مدتی عطا شد، قدر دونستیم یا ندونستیم که معتقدم ندونستم...

و از دستش دادم؛ شاید.

 

اما با توجه به صحبت‌های اخیر رییس جمهور گرامی که تحریف بسیار زیادی در علت قیام عاشورا شد، به گونه‌ای که گویی قیام عاشورا برای مذاکره و صلح بوده، و باتوجه به بازخوردهایی که در سایت‌های اجتماعی دیدم، تصمیم گرفتم سلسله نوشته‌هایی در مورد این مسئله باتوجه به مطالعاتی که داشتم بنویسم.

برای اینکه بحث رو گسترده نکنم، اکثر نوشته‌ها رو از یک کتاب یعنی نفس‌المهموم که مقتل معتبری است خواهم نوشت.

تحلیل‌هایی رو انجام خواهم داد و ممکنه سخنانی رو از بزرگانی نقل کنم.

 

نوشته‌ها رو قرار بود در این وبلاگ بنویسم و بعد تصمیمم عوض شد. نوشته‌ها رو در نیوک‌لیدر دنبال کنید.

 

امیدوارم مثل قبل خودشون مجددا به قلم این بنده کوچک گناه‌کار نگاه کنن، و لطفی.


 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

مطمئنا تا امروز نشنیده بودیم در انگلیس و در یک سال 150 مورد اسیدپاشی وجود داشته.
یه چیزی در رسانه‌های انگلیسی هست به اسم وطن‌پرستی و شرافت که رسانه‌های داخلی اصلاح‌طلب ما اون رو ندارن!


ایکاش اگر می‌خوایم غربی بشیم، حداقل وطن‌پرستی اون‌ها رو هم یاد بگیریم.

 

  • ماشیح