اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۳۵ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

شب اول رسیده، گل ماتم دمیده

نگاه مادر تو، منو اینجا کشیده

می‌دونی زندگیم شده غرق غمت

می‌دونی خونمه سایه‌ی پرچمت

چه بی‌قرار بودم واسه محرمت

 

داغ غم تو کرده پیرم آقا

امسال بذار که پر بگیرم آقا

بین سینه‌زن‌هات بمیرم آقا

 

این مداحی شب اول محمود کریمی خیلی خوب بود. خیلی حال کردم باهاش....

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

افتاده‌ام روی زمین.

مثل قبل‌ها نیست این افتادن.

اینجا کمی آن‌طرف‌تر از قتلگاه است؛ اینجا علقمه است.

افتاده، مات و مبهوت، نگاهم را دوخته‌ام به پرچم برافراشته‌ای که حالا فرش روی زمین شده است

و به قطعه‌های پیکر حیدر دیگری که حالا به گمانم باید بگویم به قطعه‌های پیکر چند حیدر...

 

این‌بار چنان زمین خورده‌ام که نمی‌شود بلند شد و جلوتر رفت و نه حتی می‌شود دید.

مادر سادات آن‌جا بود؛ لحظه‌ای قبل.

چشمانم نمی‌بیند و فقط صدای کمی به گوشم می‌رسد.

بلند قامتِ افتاده روی زمین را «پسرم» خطاب می‌کند و اشک می‌ریزد و ناله می‌کند.

و آه...

آه برای آن میوه‌ای که موقع رسیدن، له شده ...

 

دست‌هایش روی پهلو است.

نمی‌دانم از ضربه‌ی در دست‌‌هایش را به پهلو گرفته یا از اینکه دوباره روبروی چشمانش حیدر دیگری فرقش شکافته می‌شود.

و یا شاید از دو دست جدایی است که یکی سمت راست و دیگری سمت چپ افتاده و بدنی که کشت‌گاه نیزه‌های دشمن است.

بدنی که نیزه‌زار شده...

 

غبارها کمی کمتر شده اند و سواری که تا به علقمه برسد، چند باری روی زمین خم می‌شود و چیزی را می‌بوسد و هرچه نزدیک‌تر می‌شود، کمانِ قامتش خم‌تر.

صدای اباعبدالله را که می‌شنود، قصد برخاستن می‌کند و باز قصه می‌شود قصه‌ی آن دو دست دور افتاده...

برای بلند شدن دستی نیاز است آخر.

 

معجزه کردن از حرامی‌ها عجیب می‌نماید، اما گویی در علقمه شق‌القمر شده.

به معجزه می‌ماند آخرین تابش ماه

بگویید نماز آیات بخوانند.

ماه خسوف کرده...

 

 

یا اخی!

علیک منی السلام.

 

روز اول محرم الحرام سال 93.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

اینکه چرا این مطلب رو گذاشتم توی این وبلاگ، دلیلش دقیقا اینه که این سخنرانی رو خیلی دوست دارم و یک «اشک رازدار» هست.

 

50 سال پیش دقیقا، یعنی 4 آبان سال 1343، «آقا روح‌الله» مرجع جوانان ایرانی، بالای منبر رفت و سخنرانی‌ای کرد که دست آخر بعد از یکی دوبار دستگیری و آزادسازی، باعث تبعیدش شد.

این سخنرانی را بیشتر از 100 بار گوش دادم و لذت بردم.

سال 43 در خفقان حکومت محمدرضا پهلوی، آقا روح‌الله بنیاد و اساس حکومت را زیر و رو می‌کند.

لذت عجیبی دارد برای من این سخنرانی.

در ادامه متن و فایل صوتی را قرار می‌دهم برای آن‌ها که عاشق حضرت امام هستند.

 

ضمنا این عکس به اشتباه به این سخنرانی منصوب شده. عکس مربوط به همان سال و سخنرانی دیگری است.

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

خونه‌هامون سیه‌پوشه

بازم چشما اشک خون می‌باره

سر در خونه‌ی مجنون

نشونی از داغ لیلی داره

 

 

خدایا به حق عزت و جلالت و به حق فرستادگانت {محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه کبری و حسن مجتبی و سید الشهدا و امامان بعد از او} قسمت می‌دم و به آه دل زینب کبری سلام الله علیها در کربلا که این محرم حرارت عشق به اباعبدالله و غم آل‌الله رو توی دل و اشک با معرفت در چشم ما و عمل با بصیرت در راه ما قرار بده.

 

یا اباالفضل العباس!

امسال شرمنده‌ی ارباب نشم...

 

پی‌نوشت: ممکنه تا شنبه شب دسترسی به نت نداشته باشم. ممکنه!

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

این عکس رو خــــیـــــلـــــی دوست دارم.

  • ماشیح