اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۴۹ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

قرار بر این بود که مطالب این وبلاگ رو کوتاه‌تر از تمام نوشته‌هام بنویسم. سعی می‌کنم اگر بلند هست هم کوتاه‌تر کنم.

اما سفرنامه‌ها بلند هست. و نمی‌تونم کوتاهش کنم.

کمی بلند هست.

لطف می‌کنید و می‌خونید.

ادامه، در ادامه مطلب

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

بازی امروز مزه نداد. هرچند که تا دروازه بودم کلا سه تا گل خوردم که دوتاش دفاع نداشتیم، اما کلا حال نداد.

اگه عینک دومیم نبود، الان داستانی داشتیم. یه متریم چنان شوتی زد که عینکم 5 متر رفت اونورتر. شانس اوردم دماغم خورد نشد. تا چند دقیقه ندیدم.

آخرشم یه گل مرده خوری زدم. ولی بازم حال نداد

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

دیشب حسابی حالم خراب بود. می‌خواستم به خودم و همه چیز فحش بدم.

خواستم چیزی بگم به خدا و خودم

گفتم نکنه ناشکری باشه؟ نکنه؟ ناشکریه. ناشکری. هست.

بیخیال شدم.

نگفتم.

.

.

منتظر روزهای خوبم.

ان شاءالله میرسه.

الحمدلله.شکر

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

رسیدم دفتر.

سلام با بچه‌ها و احوالپرسی باهاشون.

لیست رو دیدم امروز همه هستن جز سه نفر که اون سه نفرم ایران نبودن. چند نفرم امروز و دیروز برگشته بودن از کشورهای دیگه.

این یعنی امروز شلوغ هست.

سیستمو روشن کردم. طبق معمول سیستم برق داد. اتاق من دستگیره و سیستمش برق میده.

هارد رو وصل کردم.

از فیلم اول 10 دقیقه گذشته بود که یه نیروی نظامی بوسنیایی سر یه مسلمون که توسط صرب‌ها بریده شده بود رو نشون می‌داد به دوربین.

من صحنه سر بریدن سلفی‌ها رو دیدم ولی این سر رو انقد بد بریده بودن که حالم یه جوری شد. تا چند ساعت حالم بد بود.

سید علی اومد تو یه جعبه شیرینی خامه‌ای هم دستش.

شیرینی رو برداشتم گفتم به چه مناسبته؟ حدس میزدم واسه امامت باشه.

گفت یکی از فامیلامون امام زمان شده

خندم گرفت.

بعدش هم ادامه کار تا ظهر

ناهار و نماز نیم ساعتی شد.

بعد هم دوباره ادامه کار تا ساعت 4.

ساعت 4 هم کار رو تموم کردم و این درحالی بود که زدم 2 گیگ دانلود شه و خودم زدم بیرون.

امروز 5 تا فیلم دیدم. کات‌هاش رو زدم و متن‌هاش رو نوشتم.

فیلم‌های جالبی بودن.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

اللهم ارنی الطلعه الرشیده...

.

.

سالروز آغاز امامت آخرین امام شیعیان، حضرت بقیه الله الاعظم مهدی روحی و ارواحنا فداه بر عاشقانش مبارک.

این عید بزرگ و عزیز بر شما مبارک.

ایکاش که این تبریک گفتن‌های ما، پوشالی نبود...

یعنی بهتر است بگوییم، عیدی که صاحب عید هنوز نیامده است.

.

ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنید
ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنید
معشوق من بگشوده در روی گدای خانه‌اش
تا سر کشم من جرعه‌ای از ساغر و پیمانه‌اش
بزم است و رقص است و طرب، مطرب نوایی ساز کن
در مقدم او بهترین تصنیف را آغاز کن
مجنون بوی لیلی‌ام در کوی او جایم کنید
هم‌چون غلام خانه‌اش زنجیر در پایم کنید

ای عاشقان
ای عاشقان
دل را چراغانی کنید...

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

از خودم تعریف نمی‌کنم ولی اگر حس می‌کنید تعریف می‌کنم شاید حس درستی دارید. هه ها هو هی.

.

نوشته‌های چند نفر رو مطالعه می‌کردم، دیدم ما هر وقت یه سبکی توی نوشتن آوردیم، همون رو نوشتن و به اسم خودشون زدن.

البته این به اسم خودشون زدن فقط توی سبک نوشتن نبود، تو کلیپ ساختن و طرح دادن و ... هم دیده شد.

حالا ما که خودمون فعلا در حال مطالعه‌ هستیم که از سبک دو سه نویسنده بزرگ بتونیم تقلید نوشتاری کنیم، اما اگر تقلید می‌کنید «خز» نکنید، اگر «خز» می‌کنید به اسم خودتون نزنید. اگر به اسم خودتون زدید، جون داداش دیگه «پررو» نشید.

.

یه کلیپ ساختیم، کلیپ مبارز اولش آرم خودشو زده بود.

دو سه تا طرح دادیم فلان سایت و بهمان سایت، به اسم خودشون زدن و از موفقیت‌هاش می‌گفتن و تاریخچه واسش ساخته بودن.

یادمه اولین باری که کلمه مقدس «حسین» رو جدا نوشتم، دلیلی داشتم، بعدها دوستان براش شرح مقتل می‌نوشتن.

اولین باری که کلمه‌ای رو توی جمله رنگی کردم، باز دلیل خاصی داشت که بعد دیدم ملت رنگین کمون درست کردن!

یه مدت italic کردیم بعضی نوشته‌های خاص رو، بعد ملت هرچی می‌نوشتن italic می‌کردن

حالا هم فعلا نوبت کشیدن متنهاست.

.

ما بخیل نیستیم، ادعایی هم نداریم ولی تو پررو نباش نوکرتم.

من از پررو بودن بدم میاد که اینو نوشتم.

والا من کی باشم که بخوام سبک ایجاد کنم و بعد بگم از رو سبک من ننویسید.

اولا که خودم دنبال تقلیدم، دوما اگر سبک ایجاد کنم باعث افتخارمه کسی از اون مدل بنویسه و خیلی به من لطف کرده

اما

پررو نباشید لطفا

.

پی نوشت: زیاد جدی گرفتید. ها ها ها ها. مخلصیم.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

.

.

از گنه دم به دمم آتش طوفنده شدم

هم شدم از توبه خجل هم ز تو شرمنده شدم

صاحب من

خالق من

داور من

یاور من!

حـــیـــــف

تو را داشتم و

غیر تو را بنده شدم

شعله‌ای از نار بُدم، شاخه‌ای از خار بُدم

با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم

.

.

پی نوشت: خدای من! به غیر تو که را دارم؟

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

.

.

اینجا زمزمی از نور پدید آمده است و در اطراف آن قبیله‌ای مسکن گزیده اند که نور می‌خورند و نور می‌آشامند.

.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

.

بابا به این خانه

بنگر غریبانه

خاک زمین گشته محفلم

مثل این دلم

جای دخترت

ویرانه ویرانه

.

بابا به این خـــانــــهـ

بنگر غریـــــبـــــانـــهــ

مثل این دلـــمــ

جای دخترت

ویـــرانــهــویــــرانه

.

موی یتیــــمانت

جانــــت

باز بکن شانـــــه

.

با شمع نورانــــی ســــرت

خـــــون حــــنجــــرت

جــــان مـــــن شــــده

پروانه پروانـــه

.

باز آ

بکن شانه...

.

یـــک شـــب بیـــــا منزل مـــن

خونه دخترت نمیای؟

.

.

بابا

یـــک شـــب بیـــــا منزل مـــن

روشـــن نــمــا محفل مـــن

دستـــی بــکـــش بر دل من

.

آتـــــش گـــــرفــــت

مــــــــویـــــــــم

ویــــن چـــشـــم کم سویــــم

.

از درد پــهــلــویــم

رویــــم

هـــر دم زنم

نــــالـــــه

.

.

.

امــا ز دستـــان ســـاربــــان

طـــعـــن شامیــــان

جان نمی‌برد

دردانه دردانه.

.

.

.

امون از دل زینب

امــــون از دل زیـــنــــب

.

.

.

پی نوشت: عادت دارم روزهای شهادت شعری، روضه‌ای چیزی بنویسم. نمیدونم چه حکمتی بود روز شهادت امام حسن عسکری اومدم شعر بنویسم، یکهو این شعر به ذهنم اومد.

  • ماشیح

بسم الله الرحمن الرحیم

سوار اتوبوس شدیم. قرار بود اتوبوس از حرم امام به سمت قم حرکت کند و چند نفر دیگر هم از قم با ما همراه شوند.

اتوبوس حرکت کرد و من باز در تمام مسیر داشتم به خاطراتم فکر می‌کردم.

به کربلای پیشین.

یادم می‌آمد دفعه نخست، روزی که به حریم آقا امیرالمومنین رسیدیم، از خیابان باب قبله به سمت حرم آمدیم.

  • ماشیح