چرک نویس
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نمیدونم به وضعیت سیاسی کشور باید بخندم یا گریه کنم، اما این چند روز پست علیرضا هاشمی عزیز درباره اخلاق من رو به فکر فرو بود و بیتعارف باید این رو بگم که به نظرم رسید همه ما به «اخلاق» مثل سایر چیزها جهت خاص خودمون رو دادیم و کمتر آدمی پیدا میشه که اخلاق رو به مثابه «اخلاق» ببینه.
خود من جزء دسته آدمهایی هستم که جهت دادم...
اخلاق به مثابه اخلاق یعنی اینکه اگر نماینده مجلسی توهین کرد، اساس حرفش بر بیاخلاقی است و باید نهی بشه، اما شاید حرف درستی هم زده و در مقابل «دروغ» و «خیانت» هم همچون «فحش» و «توهین» از نشانههای سقوط اخلاق در جامعه سیاسی و اجتماع است.
اقدام علی اکبر ولایتی در انتخابات گذشته «بی اخلاقی» است و اقدامات مکرر «لاریجانی» هم اوج بیاخلاقی
البته که برای شخص من بروز «اخلاق» از اصلاح طلبها و هر که به این طیف ارادت داره چیز عجیب و غیر عادی است و توقعی از اخلاقمدار بودن این قشر ندارم و به عکس وقتی از یک «اصولگرا» بیاخلاقی میبینم -حتی اگر خودم باشم-، تعجب میکنم. چون اصولگرایی برابر با اخلاقگرایی است و شاید از همینجاست که حتی رسانههای طرفدار دولت، اصلاح طلبها و مخالفین جمهوری اسلامی که در بیاخلاقی و بیقیدی نظیر ندارن، کوچکترین بداخلاقیهای اصولگراها رو بزرگ میکنند.
اونها هم لابد مثل من توقع ندارن که یک اصولگرای بداخلاق ببینن و حق هم هست!
علی ای حال به وضعیت فعلی جامعه و خصوصا جامعه سیاسی خودمون تاسف میخورم و دیگه امیدی به حمایت رهبری توسط دولت، وزیر، وکیل و هیچ کس دیگری ندارم.
تف بر شرف کسانی که دم از رهبری میزنن و ذرهای در دلشون نسبت به «حمایت از رهبری» احساس تکلیف ندارن.
پ.ن: نام بردن من از علیرضا هاشمی نه به این معنی است که او شامل جریانات سیاسی است و نه اینکه او آدم بداخلاقی است. حاشیهای نسبت به نوشته او داشتم و خودم و خود او و دیگران که ما رو میشناسند میدانند که ارادت من به آستان این مریدِ مراد شده بسی بسیار است و از جانب روح و جان دوستش دارمی...
و به شرفم سوگند که باور دارم از من بهتر بودی...حتی اگر نقدی به جانب نوشتهای کنمی...
- ۹۴/۰۷/۱۲
تف بر شرف کسانی که دم از رهبری میزنن و ذرهای در دلشون نسبت به «حمایت از رهبری» احساس تکلیف ندارن.
چرا تف میکنی؟ اون هم به شرف دیگران....
تا کی میخوای به این بی اخلاقی ها ادامه بدی آخه؟ :))