اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

یاد گذشته

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۶ ق.ظ

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

ششمین روزی است که مانیتورم مشکل داره.

خیره حتما. شاید وقتم رو بیشتر گذاشتم برای خوندن قران یا ... و همین بهتر باشه برای من. شاید.

هرچه بوده اتفاق خوبی در ظاهر نیست. نه پول دارم و نه الان موقعیت خوبی برای خراب شدن بود، اما شده.

الان هم که دارم می‌نویسم اومدم بالا با کامپیوتر قدیمیم.

اما...

 

کامپیوتر بالا، پر است از چیزهای قدیمی که به عمد و از قصد حذفشون نکردم.

از 85 و اولین نوشته‌هام، 86 و اولین وبلاگ و نوشته‌هاش، فرهیختگان، باشگاه مهندسان، گفتمان و...

البته ارشیو بسیار عظیمی از گفتمان دینی داشتم که روی لپتاپم بود و پرید و نتونستم برشون گردونم، منتها اون‌ها رو توی فضای مجازی ارشیو دارم...

تقریبا دو سالی بود به این صورت پای این سیستم نشسته بودم.

شروع کردم دیدن درایوها تا رسیدم به یه فایل به اسم باشگاه مهندسان. اصلا یادم نبود همچین چیزی رو دارم. بااینکه قبل‌ها نگه داشته بودم، اما فراموش کرده بودم که همچین چیزی دارم.

قطره‌ها، خس و خاشاک...بحث‌ها، فحش‌ها و...

رسیدم به عکسی که من، شروین و آرش در یک قاب بودیم.

جالب این بود مداحی‌هایی که توی ماشین با هم گوش می‌دادیم هم توی همون فولدر بود و من رو به خاطرات 6 سال قبل برگردوند.

نمی‌دونم بقیه هم مثل من یاد قدیما می‌کنن یا نه؟ به یاد من و بقیه هستن یا نه؟ اما من عادت دارم روزهای خوب و روزهای بدم رو به یاد بیارم و باهاشون زندگی کنم.

با بهترین دوستانم که امروز اینجا نیستند. با خاطرات شیرین اون روزها و با خاطرات تلخ بعدش.

خاطراتی که مجید هم درشون سهم زیادی داره.

 

فکر نمی‌کنم روزی توی جمعی باشم که جمع دوستانه اون موسسه رو داشته باشه، اما اون جمع الان دیگه نیست و نه تنها نیست که بسیار از هم دور افتادند و دور افتادیم.

تلخی‌ها هم همیشه تجربه‌های تلخی بودند، اما کتمان نمی‌کنم که دلم برای رفقا تنگ میشه بااینکه بعضا نامردی کردند یا بی‌معرفت هستند.

در این 4-5 سال که از هم دور افتادیم، بارها دلتنگ ارش، شروین، حسام الدین، علی اکبر، رسول، معین، مجید خ، حمید، حمیدرضا و ... شدم، اما در این یک سال و نیم، دو سال هنوز دلم برای مدیر گفتمان دینی تنگ نشده و فکر نمی‌کنم هم تنگ بشه :)

این نشون میده این دو رابطه که بعضا شباهت هم داشته، تفاوت‌های بسیار زیادی داشته.

شاید شماها مثل من نباشید و دلتنگ گذشته‌هاتون نشید.

فولدر رو بدون اینکه حذف کنم بستم، برای اینده...

سعی می‌کنم روزهای خوب رو برای خودم نگه دارم و روزهای تلخ رو برای بزرگ شدنم.

ان شاءالله هرجا هستن موفق باشن.

 

یکی از عکس‌هام:

این اون ایدی اصلیه است که اخراج دائم شدم :v چون یکی از کاربرها رو تهدید کردم :D

 

 

پ.ن: دلتنگیم باعث نشده از آرمان‌های ذهنیم فاصله بگیرم و اشتباهاتی که به نظرم انجام دادند رو نبینم. کمااینکه بسیار از بعضی‌شون دلخورم و خواهم بود و بعضی‌شون هم همچنان رفیقند و بچه های خیلی خوب.

  • ماشیح

نظرات  (۶)

به حکم ادب سلام و خسته نباشید/ طاعات وعباداتت قبول درگاه احدیت قرار گرفته باشه ان شاءالله

یادم نمیاد بنده شما رو تهدید کرده باشم!!! چرا دروغ میگی که من تهدیدت کردم؟ استغفار کن الکی تهمت نزن... تمام کامنت های من و بخونی هیچ وقت بوی تهدید توش نبود .... دروغ چرا بگم تحقیر بود ولی تهدید نه... درسته؟ آیا حرف حقیر رو قبول داری؟ اگه درسته یه صلوات بفرست تا حلالت کنم...


راستی مشتی جان ... بقول یه اهل دلی/ قم کجا شام کجا؟؟؟ یعنی باشگاه مهندسین کجا وگفتمان دینی کجا؟


خودتم خوب میدونی کاربران گفتمان دینی هیچ وقت باعث تعطیل شدنش نشدند چون کاره ای نبودند

ولی داد از مدیران .... که باعث نابودیش شدند... شما جزء تاثیر گذاران گفتمان دینی بودی پس جزء نابود کنند های اصلییش بودی... از این که گفتی کاربرانی مثل تو باعث تعطیل شدنش شدند حرصم گرفت اگه نزدیکم بود دو تا فیتو میخوردی و یه کف گرگی و یه پشت دستی نثارت میکردم .. عزیز دل برادر تهمت نزن عادل باش من کاربر ساده چطور میتونستم باعث نابودی گفتمان بشم واقعا چطور؟ توبه کن و دومین صلواتم بفرست تا برای دومین بار حلالت کنم و نشون بدم که چقدر خوبم و بخشنده....


یه نکته دیگه من هیچ وقت با آدمی مثل شما تو خصوصی صحبت نمیکنم.... چون تمایلی ندارم با شما هم کلام شم واصلا شما رو قبول ندارم .. اگه اون روز بیاد من با شما هم کلام شم آقا هم ظهور میکنه....

از این که اینجا میام راستشو بخوای ..... دروغ چرا بگم ..... از جنس نوشته هات خوشم میاد... از جنس صدات نه ها چون صدات اصلا خوب نیست... ولی انصافا نوشته هات با دل بچه مذهبی وحتی غیر مذهبی بازی میکنه... تبریک میگم بهت برای این ذهن خلاقت ...

گاهی وقت ها با نوشته هات موافقم گاهی وقت ها هم مخالفم مثل مطلبی که درباره ی مذاکرات نوشتی ومن بهت گیر داده بودم....


گاهی وقت ها هم خوشم میاد از نوشته هات ولی تشویقت نمیکنم....



خوب ما اینیم دیگه.... موید باشی مدیر صدر درصد مقصر گفتمان دینی


همین والسلام

یاعلی مددی







پاسخ:
سلام برادر
بابت حلال کردنت ممنون


اما بعد
اگر قرار باشه بابت یه چیز اون دنیا شفاعتم کنن، احیانا رفتنم از اون سایته.

قسمت هایی از زمانی که.........بدون شرح


حاج عماد مغنیه
سه شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۸ ۱۷:۱۱
سلام برابچ کانونی با صفا.

حالتون خوفه؟؟ گل کاشتید . یهویی زدید تو کار وبلاگ.

نویسنده های وبلاگ چطورن؟؟؟؟

چرا اسم مرتضی کمیل جزشون نیست؟؟؟؟

بقیه چی؟؟؟؟؟

حالا چرا چیز نمینویسید؟؟

فکر نکنید یادمون رفته ها.
هنوزم میگیم که نمیتونید جلسه برگزار کنید

راستی خیلی جالب بودا
اینجا هم بوی سایت رو میده
وقتی برابچ با مرام اینجا باشن یعنی اینکه همه جا هستن.
جزاکم عند الله .
فعلا میریم یه دوری میزنیم برمیگردیم.

یا علی دوستان.
سید جون داداش
خواهر شاهده
خواهر پرنیان
خواهر شمس الضحی
مرتضی جون.
خوش مرام.
سلمان جون
داش سجاد.

راستی الان هم سایت و هم وبلاگ رو لینک کردم.
www.vadud.blogfa.com
یا علی.


پاسخ:
وبلاگ goftomanedin.blogfa.com
کامنت های اولیه

به حکم ادب سلام علیکم


مدیر تو بودی بعد من وامثال من اونجا رو خراب کردیم

ای ول به عدالتت
پاسخ:
سلام علیکم و رحمه الله

اگر به مدیریت باشه که خب بنده توی باشگاه هم مدیر بودم و همچنان هستم!
در مورد اون انجمن لطفا بگذرید و سکوت کنید و چیزی نگید.
نه از این جهت که من ابایی دارم و مثلا کاری کردم که بترسم. هرچه از من می‌دونید بنویسید خودم پست می‌کنم روی وبلاگ
از این جهت که چیزهایی که من می‌دونم از انجمن، مدیران و کاربرها بسیار بسیار بسیار بیشتر از شماست و حداقل بهتر از شما قضاوت میکنم.
اگر به اندازه من میدونید یا در قضاوت‌تون شکی ندارید، اشکالی نداره بنویسید
اما اگر شک دارید، اخرت خودتون رو به باد ندید
چون من اونقدر بخشنده و حاتم طایی نیستم که ببخشم و سر پل صراط جبران میکنم

علی ای حال اگر خواستید گفتگو کنیم، خصوصی بدید. ایمیلی وبلاگی چیزی که گفتگو کنیم
اگر همچنان ترجیح میدید توی وبلاگ کامنت بگذارید و به خیال خودتون ناشناخته باقی بمونید و مثلا بنده رو از افشاگری های کودکانه بترسونید ادامه بدید. 
کامنتهاتون رو جواب نمیدم، اما حذف نمیکنم که صفا کنید


اگر هم دوست داشتید در مورد انجمن اطلاعات بیشتری پیدا کنید و چیزهایی رو بدونید، باز ایمیل {اصلی خودتون} و هویت خودتون رو به صورت عمومی بگذارید که سایرین هم شما رو بشناسن
بعد بنده در خصوصی توضیحاتی که لازم میدونم و میشه گفت رو به شما میگم
بعد اونوقت اگر خواستید باز کامنت بگذارید، باکی نیست

علی ای حال من هیچ اشکالی نمی بینم اگر در مورد بنده چیزی میدونید به قول امروزی ها افشاگری کنید و بقیه رو اگاه کنید


به حکم ادب سلام

چی میشه که باشگاه مهندسان با اون سابقه هنوز فعالیت میکنه ؟؟؟؟؟؟؟


ولی گفتمان.............نابود شد؟
پاسخ:
وجود ادم‌هایی چون شما در گفتمان :)
دل بکنید از هر آنچه که باید
تصمیم گیری رو واستون سخت میکنه این دلبستگی ها


(حرف من نیستا! سوژه نکنی)
پاسخ:
از خودت حرف بزن :))
الحمدلله فعلا که موقع تصمیم گیری دل کندیم.
در حساس ترین موقع حتی :v


همه این حرف ها خوب و به کنار،

فوقولاده؟ :))
واقعاً؟ :v
من بودم با کمربند انتحاری طرف رو در آغوش می کشیدم D:

من اسم خودم رو هم تو چفتمان بینی یادم نمیاد! آرشیو چیه؟ D:
پاسخ:
بالاخره ادما فرق دارن دیگه

همین مراد رو میبینی؟
کامپیوترش پره ارشیوه. فیلمشه این حرفا :v
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی