اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

نوشتن

يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ق.ظ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

نوشتنم زنگ زده. یعنی قفل شده

نگرانم

نه بذار حق مطلب رو ادا کنم و بگم دلواپسم.

 

یادمه یه زمانی می‌تونستم طنز بنویسم، دیگه بعد از یه مدت نشد.

بعد در مورد امام حسین علیه السلام می‌نوشتم که این یکی واقعا سعادتش ازم گرفته شد و خودم می‌دونم

کم کم حس می‌کنم نوشتنم داره زنک می‌زنه

 

گلریزون کنید با دعاهاتون :)

رو به اضمحلالیم

یاعلی

  • ماشیح

نظرات  (۴)

  • مجید با مدیریت جدید
  • انقدر گفتی کار ت حرف نداره، امروز داشتم فکر میکردم که «مسیح داره مسخره میکنه یا جدی میگه؟»
    :|
    پاسخ:
    منو مسخره کردن؟
    نچ! جدی گفتم
    حسادت که نه، ولی غبطه خوردم بهت :v
    دیگه کلا می‌خوام کارهای رسانه‌ای رو ببوسم بذارم کنار :D
  • مجید با مدیریت جدید
  • با من بگردی راه میوفتی :))
    پاسخ:
    اره بعید نیست
    کارای تکنوکراتیت که حرف نداره :D
    دلیلش کاملا واضحه!
    وقتتون رو صرف مطالعات غیرداستانی می کنید. این خیلی خوبه ولی باعث میشه کم کم حس کنید نمیتونید بنویسید.
    پیشنهاد میدم یه مقدار داستانی بخونید. مثلا کتاب خاطرات زمستان پل استر. یا حتی ناطور دشت سلینجر ترجمه ی نجفی.
    پاسخ:
    ناطوووووور
    یادش به خیر. 17 سالم بود این رو خوندم. به سفارش یه عزیز که گفت اگه میخوای یه روز نویسنده و کارگردان بشی حتما باید این کتابو بخونی
    بله داستانی خیلی کمک میکنه به نوشتن
    بزودی یه کتاب داستان میخونم ان شاءالله
    فقل؟؟؟
    دلواپس؟؟؟؟
    بحث سیاسی؟؟؟؟
    وای وای
    +

    خدایا این قفل را دریاب
    پاسخ:
    بله دیگه دلواپسی :D

    ممنون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی