اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

سبک زندگی-محمدرضا زائری

دوشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۲۰ ب.ظ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

حجه‌الاسلام محمدرضا زائری رو از مدت‌ها قبل می‌شناسم. {شناختی یک طرفه}. 

آدمی بسیار دغدغه‌مند و اهل فرهنگ. اگر قرار باشه اسم 5 نفر رو ببرم که در حال حاضر زنده هستند و در کار فرهنگی نه در تئوری بلکه در عمل واقعا نمونه هستند، محمدرضا زائری یکی از اون‌هاست.

 

بسیاری از رفقای مذهبی ایشون رو با صحبت‌هاش در مورد حجاب می‌شناسن. صحبت‌هایی که از نظر من کاملا درست و منطقیه.

ایشون بدحجابی رو معلول سیستم قضایی بد، دزدی، ربا، بانک‌داری غیراسلامی و ... می‌دونه و معتقده اگر اون‌ها درست باشه، با چند سال کار فرهنگی مستمر و بدون عجله میشه حجاب رو درست کرد.

البته ایشون اعتقاد دارن بزرگترین اشتباه ما اجباری کردن حجاب در جمهوری اسلامی بوده که من با دلایلی با ایشون در این زمینه مخالفم، اما در سایر موارد بسیار دقیق حرف می‌زنن. 

 

محمدرضا زائری اهل حرف زدن نیست و تئوری نمی‌گه. برای هر کاری برنامه داره و راه‌کار ارائه می‌ده. تا دیروز اگر قرار بود به دنبال سید مرتضی آوینی‌های زنده بگردم، کسی رو اسم نمی‌بردم. اما امروز یکی دو نفری هستند که باید بهشون «آوینی زنده» بگم. عجیب هم نیست. او هم زمان خودش فحش می‌خورد. هم از جبهه خودی و هم از جبهه مقابل.

زائری از جبهه خودی فحش می‌خوره چون یه عده قبول ندارن حجاب باید آزاد باشه و به جای نقد، فحش می‌دن. طرف مقابل هم او رو یک فرهنگی انقلابی شناخته و می‌دونه این تفکر چقدر خطرناکه. اون هم انقلابی اهل فرهنگی که گفته اهل ولایت فقیه از نوع مطلقه است.

کاش به جای بعضی که بیشتر از فکر و عمل، سرو صدا دارند، اهل فرهنگ امکان فعالیت داشته باشند.

 

هر چقدر ارادت داشتم نسبت به این آدم با خوندن کتابی از او ارادتم بسیار بیشتر شد و شما رو سفارش می‌کنم به خوندن این کتاب:

«سبک زندگی» نوشته محمدرضا زائری

  • ماشیح

نظرات  (۳)

*انتسابش به آقای دولابی را مطمئن نیستم ولی حرف ها زیبا و منطقیست....

حاج اسماعیل دولابی می‌گفت: خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدم ها را جذب می‌کند. مجذوب خودش می‌کند. «تار خدا»، قرآن است. نغمه های آسمانی است. خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می‌کند. خیلی‌ها را با «تور» خودش جذب می‌کند. مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر. «تیر خدا» همان بارهای مشکلات است. غالب آدم ها را از این طریق مجذوب خودش می‌کند. اولیاء خدا برای این مشکلات لحظه شماری می‌کردند.

شیخ بهایی می‌گوید: شد دلم آسوده چون تیرم زدی، ای سرت گردم چرا دیرم زدی. از وقتی بلا و مصیبت به زندگی‌ام آمد، فهمیدم من ارزش دارم. ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی. سعدی هم می‌گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن. خدایا من را بزن چون زدن‌های تو ارزش دارد. پنبه را وقتی می‌زنند، باز می‌شود و سفید می‌شود و ارزش پیدا می‌کند. اگر کسی به گرفتاری‌ها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی‌ماند. این گرفتاری‌ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند. زمینه نشاط ما را فراهم کند، ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم، تا مصیبتی می‌رسد، ناراحت می‌شویم. این شیوه خداست. آهنگرها یک گیره دارند و وقتی می‌خواهند روی یک تکه کار کنند، آن‌را در گیره می‌ گذارند. خدا هم همین‌طور است. اگر بخواهد روی کسی کار بکند، او را در گیره مشکلات می‌گذارد و بعد روی او کار می کند. گرفتاری‌ها، نشانه عشق خداوند است. شما اگر کسی را دوست نداشته باشی، با او شُل دست می‌دهی و اگر او را دوست داشته باشی، دستش را فشار می‌دهی و این فشار، علامت علاقه است. خدا هم اگر به کسی علاقه مند باشد او را تحت فشار قرار می‌دهد. لذا تمام انبیاء تحت فشار بوده اند.

دلیل نا امیدی ما آشنا نبودن با شیوه تربیتی خدا است و دلیل دیگر که مهم است این است که ما خود خدا را نمی‌فهمیم. خود خدا را درک نمی‌کنیم. میزان توانایی خدا را متوجه نمی‌شویم. چقدر مقتدر است.
حافظ اگر کسی را می‌دید که زیبا چهره بود می‌گفت: تو اول نطفه بودی و خدا تو را به این صورت درآورد، پس این خدا می‌تواند به من آرامش دهد. جوانی به من گفت: من خیلی نا امید هستم. گفتم قرآن خیلی مفید است. گفت یک‌بار قرآن را باز کردم و این آیه آمد: ما تو را از نطفه آفریدیم. گفتم این دوای درد تو است.
خدا می‌گوید: من روی یک نطفه، چنین نقش زیبای آدمی را درست کردم. پس خودت را به دست من بده. امیدوار باش. به من ایمان بیاور. تو هرقدر پَست و گرفتار شده باشی، من به هر کاری توانا هستم.
مولانا می‌گوید: آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز، آن را که منم چاره بیچاره نخواهد شد، آن کس که منم منصب معذور کجا گردد. اگر من به کسی منصبی بدهم، هیچ کس نمی‌تواند او را عزل کند. ممکن است او را هُل بدهند و بیفتد ولی آسیب نمی‌بیند. چتربازها با هلکوپتر بالا می‌روند، هرچه بالاتر می‌روند، بیشتر لذت می‌برند و لحظه شماری می‌کنند که سقوط کنند. زیرا دلشان به چتر گرم است. انسان اگر پشت گرمی‌اش به خدا باشد، اگر بالا برود، لذت می‌برد. اگر هُلش بدهند، لذت می‌برد.

کسی هم که عشقی به خدا ندارد، باز این مشکلات برای او مثل سرعت گیر است و می‌گوید : کمی آرام‌تر. موسی(ع) می گفت: خدایا تو به من نعمت و آبرو و...دادی پس من هیچ وقت خودم را به پشت گرمی دشمنانت قرار نمی‌دهم. یک جوری رفتار نمی‌کنم که دشمنان تو، دلشان گرم بشود.

در مملکت بیانیه‌ای نمی‌دهم که رضا پهلوی به من تبریک بگوید. تو به من عزت و آبرو دادی و من آن‌را زیر پا نمی‌گذارم. یک جوان بگوید: خدایا تو به من خانواده و عزت دادی، پس من تیپی نمی‌زنم که وقتی مجرمین من را می بینند، دلشان گرم بشود. پوشش مهم است. وقتی من این مسائل را رعایت نمی‌کنم و پشت گرمی دشمنان خدا می‌شوم و آن وقت پشت گرمی را از خدا می‌خواهم. خدا می‌گوید: برای همان که کار می‌کنی، برو از همان هم مزد بگیر. چون من به پوشش تو هم حساس هستم.

در مکه اولین کار که می‌کنیم، لباس را عوض می‌کنیم. شما شیشه اتومیبل را از بیرون پاک نکن و فقط از داخل پاک کن. خوب این نمی‌شود. حالا یک جوان پوشش خود را طوری تنظیم بکند که باعث دلگرمی دشمنان خدا نشود. این جوان هیچ گاه مأیوس نمی‌شود. خدا او را رها نمی‌کند. ولی وقتی من یک کاری می‌کنم که دشمنان خدا لذت ببرند، خدا هیچ گاه به من نشاط و امید نمی‌دهد
الان یعنی حجاب اجباریه؟! :)

ساپورت و بوت و ... و آرایش غلیظ + یک تیکه پارچه وسط کله سر میشه حجاب؟!

از اونطرف اونایی که آرایش می کنند و کلیپس + یه چادر چی؟!

بابا مطهری زبونش مو درآورده این همه انتقاد کرد به وضع حجاب در جامعه چرا کسی گوش نمیده!

به کجا داریم میریم؟!

یعنی اگر بگن حجاب اجباری نیست کسی جور دیگه ای میپوشه؟!

قبل از پاسخ دادن تکبیر یادتون نره :)
پاسخ:
اره دیگه. اینکه طرف یه چیزی بندازه رو سرش میشه اجباری از نظر اینها
نه جور دیگه ای نمیپوشه، ولی نظرات ایشون رو باید خوند
البته من این نظرشون رو قبول ندارم
  • مجید با مدیریت جدید
  • من حدس میزنم که چرا معتقدن نباید حجاب اجباری باشه
    نسبت به این مثال مقایسه کنیم
    یه نفر رو در نظر بگیرید که به صورت خانوادگی انقلاب رو قبول داره
    بعد در مورد انقلاب تحقیق میکنه یا بهش ثابت میشه که انقلاب اسلامی چیه و لزوم بودنش از کجا آب میخوره و دیگه اون وقت واقعا خودش مبارز میشه.

    حالا اگر ما به جوون هامون بفهمونیم که تو این دنیای مدرن، اسلام چه کشتی نجات و چراغ راهیه، خودشون با کمال میل قبول میکنن که مسلمون باشن.

    در مورد حجاب هم

    ولی با این حال، بنده هم با این موافق نیستم که یهو بگن حجاب رو بردارید، هرکی هرچی خواست
    پاسخ:
    حالا بحثش مفصل میشه
    اینکه باید باشه یا نباشه یه بحثه، اینکه نمیشه پیادش کرد یه بحث دیگه
    البته امام و حضرت آقا نظرشون روی اجباری بودن بوده
    اما اگرم به فرض بگیم در این زمینه اشتباه میکنن، ما اول باید چیزهای دیگه از زمینه قضایی و ربا تا فرهنگ رو درست کنیم و مطمئن باشیم مسائل ثانویه به وجود نمیاره، بعد بگیم حجاب ازاد
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی