اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

بابا حاجی

شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۲۸ ب.ظ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

بابا بزرگی داشتم که «باباجی» یا «باباحاجی» یا «باباسین {بابا حسین}» صداش می‌کردیم.

از قضا من به شدت به اون وابسته بودم و اون هم شدیدا من رو دوست داشت.

 

تقریبا 8 ساله که از دنیا رفته

امروز خوابش رو دیدم و وقتی از خواب پاشدم فکر کردم زنده است. دلتنگش شده بودم. گفتم برم ببینمش.

به خودم که اومدم یادم اومد نیست.

دلتنگش شدم...

شادی روح همه رفته‌ها صلوات.

  • ماشیح

نظرات  (۵)

خداوند همنشین با انبیاء و اولیاء شون کنه.
چه قدر سخته.
پاسخ:
ان شاءالله. ممنون از دعاتون
خیلی حس بدیه.
مادر بزرگم وقتی از دنیا رفت مادرم حج بود و ما نگفتیم بهشون و وقتی برگشت بیست روز از فوت مادرش گذشته بود. تا مدتها همچین حسی داشت. تلفن رو برمی داشت زنگ بزنه به مادرش یا لباس میپوشید بره ببینتش میدید که اون خیلی وقته رفته.

خدا همه رفتگان رو رحمت کنه
پاسخ:
خدا ان شاءالله بیامرزه مادربزرگتون رو
خدا بیامرزشون :)
پاسخ:
خدا رفتگان خودتو بیامرزه
خدا همه ی رفتگان رو قرین رحمت کنه

الهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی