اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

ما را به تاریخ افسانه کردند

يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ق.ظ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

غیظم تمام است از دست ارشاد

حرصم مُدام است الحمدلله

ای نانِ سرکش، برگرد به قبلش

گه ماست و کشکش، گه دوغِ دلخواه

ما را به تاریخ، افسانه کردند

بوقانِ داخل، بوقان گمراه

از دست محمود فرار کردیم

وز فعل کلید ای وای و ای آه

پولا چه گویم شرح فراقت

«چشمی و صد نم، جانی و صد آه»

دشمن مبیند، این وضع که دیدست

از ما سَتِد ارز، از ما ستد چاه1

کمیته امداد ما نیز خواهیم

«لیکن چه چاره با بخت گمراه»

ما وضع خوب را افسانه دانیم

یا شیب پایین، یا شیب کوتاه

تدبیر بر ما هیچش اثر کرد

کردن تو گونی، بریم به دادگاه...

 

1- مراد ماعر {بر وزن شاعر} در اینجا از چاه، چاه نفت است.

 
  • ماشیح

نظرات  (۴)

یعنی شعر در مورد یه نفری بود.

من اون شعر رو طنزش کردم!

بعد فهمیدم در مورد کی بوده یه خرده ضایع شد.

و به این فرآیند تضمین به عکس گفتم ! خخخخخخخخخخ D:
پاسخ:
:D
:v
نابود کردی
فکر میکنم گرفتم قضیه رو :P
تضمین رو من همیشه دوست داشتم
اما یه بار یه شعر خوبی رو ندونستم منظورش چی بوده. تضمین به عکسش کردم. بعدا فهمیدم یه حس بدی پیدا کردم. دیگه کلا ترک کردم!! :))
پاسخ:
تضمین به عکس یعنی چی؟
توضیح بیشتر بده :D
  • Alireza Hashemi
  • ایول!
    تکبیر :v
    D:

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی