ما را به تاریخ افسانه کردند
يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ق.ظ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
غیظم تمام است از دست ارشاد
حرصم مُدام است الحمدلله
ای نانِ سرکش، برگرد به قبلش
گه ماست و کشکش، گه دوغِ دلخواه
ما را به تاریخ، افسانه کردند
بوقانِ داخل، بوقان گمراه
از دست محمود فرار کردیم
وز فعل کلید ای وای و ای آه
پولا چه گویم شرح فراقت
«چشمی و صد نم، جانی و صد آه»
دشمن مبیند، این وضع که دیدست
از ما سَتِد ارز، از ما ستد چاه1
کمیته امداد ما نیز خواهیم
«لیکن چه چاره با بخت گمراه»
ما وضع خوب را افسانه دانیم
یا شیب پایین، یا شیب کوتاه
تدبیر بر ما هیچش اثر کرد
کردن تو گونی، بریم به دادگاه...
1- مراد ماعر {بر وزن شاعر} در اینجا از چاه، چاه نفت است.
- ۹۳/۱۰/۲۸
من اون شعر رو طنزش کردم!
بعد فهمیدم در مورد کی بوده یه خرده ضایع شد.
و به این فرآیند تضمین به عکس گفتم ! خخخخخخخخخخ D: