اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

شهید سیدمرتضی آوینی:

بهار سر رسیده است و شقایق‌های وحشی و گل‌های سفید نوروز، بدون ترس از آتش جنگ و پوتین‌های خشن سربازی، سر از خاک بیرون آورده‌اند. آیا می‌توان گل‌ها را بهانه کرد و از جنگ گریخت؟

لازمه‌ی تکامل عالم، جنگ بین اهل حق و اهل باطل است و واماندگان و اهل تقاعد نمی توانند نقاب صلح و سلم را بهانه‌ی نشستن کنند و در خانه ماندند. جنگ بین حق و باطل همان همه با فطرت عالم توازن و تناسب دارد که گلهای شقایق وحشی با دامنه‌ی تپه‌ها.

شقایق وحشی نیز داغدار واقعه‌ای است که در کربلا رخ داده است. آیا می‌توان جهان را در کف جهال و فساق و قداره‌بند‌ها رها کرد و دم بر نیاورد؟ اگر نه، همه‌ی ما در برابر اقامه‌ی عدل مسئول هستیم به کربلا داغی بی التیام بر سینه‌ی همه‌ی بشریت است.

نوروز سر رسیده، اما آن کشاورز بیرجندی به روستای خویش باز نمی گردد، اما زیبایی های عالم را خوب می شناسد و گل‌های سفید نوروز، گل‌های اشتیاقی هستند که با نسیم بهار بر خاک مطهر قلب او جوانه زده‌اند. اما چگونه می‌توان از قلب‌هایی که دیگر نمی‌تپند غافل شد؟

اما چگونه می‌توان کربلا را از یاد برد؟

 

میان ظاهر و باطن عالم نسبتی است که جز اهل حق در نمی‌یابند. او می‌داند که اندیشه‌ی علوی با زندگی عبدالرحمن عوفی جمع نمی‌شود. او می‌داند که عاشورا و عافیت با هم جمع نمی‌شود. او می‌داند که نمی‌توان «یا لیتنی کنت معکم» خواند و در خانه ماند و خود را دیندار دانست. آیا کسی جز خویشتن را نیز می‌توان فریفت؟

دهر بر محور حق و عدل می‌چرخد و هیچ چیز در آن گم نمی‌شود. آیا می‌توان خود را دیندار دانست و در عین حال آن‌همه تعلل ورزید تا عصر عاشورا برسد و کار از کار بگذرد؟ پیکرهای بی‌سر شهدا لگدکوب شده‌اند و گوشواره از گوش دختربچه‌های آل‌الله کشیده‌اند و شکوفه‌های هلو را بر تن فرزندان رسول الله پرپر کرده‌اند و زنجیر بر گردن ولی خدا و وصی رسول او انداخته‌اند.

 

روی سخن، پیش از همه با دینداران است، آنان که فریاد هل من ناصر حسین بن علی را از کربلا شنیده‌اند، اما در میان ضعفا و قاعدین در خانه مانده‌اند و اخبار جنگ را تنها از رادیوها گوش کرده‌اند و پنداشته‌اند که در ثواب مجاهدین راه خدا نیز شریک هستند. آیا می‌توان در خانه خفت و در ثواب مجاهدین راه خدا شریک بود؟ آیا می‌توان فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» سر داد، اما تشنگی در راه خدا را تجربه نکرد و در محاصره‌ی دشمن نیفتاد و پیکر برادر شهید را ساعت‌ها بر گرده نکشید؟ آیا می‌توان فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» سر داد، اما مارش عملیات را در خانه از رادیو شنید؟

نه، سال‌ها از عاشورا گذشته است، اما هنوز حکومت کره‌ی زمین در کف یزیدیان است و تا آن‌گاه که حکومت در کف یزیدیان باشد داغ کربلا تازه است و با گذشت زمان التیام نمی‌یابد.

 

 

 
  • ماشیح

نظرات  (۳)

خیلی خجالت میکشم اینو بگم ولی باید بگم منی که خودمو مذهبی و انقلابی میدونم (که قطعا نیستم ) شناخت زیادی ندارم از ایشون به جز حرفهایی که رو پوستر ها و اینجور جاها ببینم،اگه میشه کتابی یا چیزی رو معرفی بکنید که یکم بهشون معرفت پیدا کنیم،حیفه بخدا

اولین چیزی که بعد از خوندن این متن به ذهنم اومد این بود که واقعا" یکی از شیعه های "و لا تاخذه فی الله لومه لائم" بوده.

نوشته ی عکس هم که ....
پاسخ:
سلام عزیز
با کتاب «آغازی بر یک پایان» شروع کن.
این رو بخون از شهید آوینی
روی سخن، پیش از همه با دینداران است...همه‌ی ما در برابر اقامه‌ی عدل مسئول هستیم

معرکه ست! باید این رو داد زد و به همه گفت که این بشر معرکه ست!

پاسخ:
این بشر معرکه است
ای کاش کمی از افکار این مرد مبارز رو میشد به دولت مردان تزریق کرد!
پاسخ:
هم دولت مردان
هم دولت زنان
هم من و تو
هم بقیه
هم همه ما

خود ما هم اینجوری نیستیم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی