علی یا سعید!

دو روز پیش یه بنده خدایی مارو دعوت کرد به یه گروه توی تلگرام. گروه خبرگزاری میزان

خبرنگارهای این خبرگزاری توش بودن. اولش گفتم بذار بیام بیرون، بعد اون بنده خدایی که دعوت کرده بود چون باهم زیاد رابطه خوبی نداشتیم این چند وقت، گفتم بذار نگه ما یه کاری کردیم تو .....

ما دیدیم خبر میذارن از حزب های مختلف بعد یه عده هستن که هی نظر میدن پای خبرا. جالب هم اینجا بود که عمده کسایی که شرح ملاصدرا میدادن پای خبرا، اصلاح طلب بودن.

یه بنده خدایی نوشت:

برنامه شناسنامه فردا با حضور مسعود پزشکیان. صحبت ها در خصوص اختلافات سید محمد خاتمی با فلانی‌ها بر حوادث 88

منم همونجا نوشتم قراره بیان ماست مالی کنن کارهای خاتمی رو که بدون توبه و غلط کردم دوباره بیاد توی نظام.

یکی نوشت شما تاریخ اسلام بخون و ببین برخورد امیرالمومنین با عایشه چی بوده؟

نوشتم تاریخ اسلام بگم؟ باید تا اخر بحث کنیدا.

بعد نوشتم:

بعد از جنگ جمل، در هیچ جای تاریخ نداریم که عایشه حتی 2 نفر رو دور خودش جمع کرده و دوباره هوس حکومت‌داری و کلا ورود به حکومت به سرش زده باشه!

نوشت:

حضرت علی کسی رو حصر خانگی نکرده.

نوشتم:

من نگفتم حضرت علی حصر خانگی کرده. گفتم هیچ جا نیومده عایشه مجددا کار سیاسی کرده. معلومه دیگه اجازه ورود نداشته.

نوشت:
اونقدری دستش باز بود که بدن امام حسن مجتبی علیه السلام رو تیر بارون کنه.

نوشتم:

سفسطه نکنید. تیر بارون کردن بدن امام مجتبی در زمان حکومت معاویه بود.

این رو که نوشتم، نوشت سفسطه در دیدگاه فلان فیلسوفان قابل بحثه!

اینجا که رسید

یهو یکی به اسم سعید اومد نوشت، آقا مگه نمی‌دونید بحث کردن خلاف قوانینه.

اول گفتم تازه واردم بذار فیتیل رو بکشم پایین. گفتم من اطلاع نداشتم. باید من رو ببخشید.

بعد گفتم بذار ببینم مدیر این خبرگزاری رو میشناسم؟

رو اسمش کلیک کردم، عکسش اومد.

یاااااااااااااااااااااااعلی

علی پیرعلی {کاملا به عمد اسمش رو نوشتم}

توی گروه نوشتم به به آقای برادر مدیر این گروهن. اگر می‌دونستم فلانی مدیر گروهه که ...... {ادامه‌اش رو نمیگم}

بعد هم برای خودش همین جمله رو نوشتم و از صفحه خروج رو زدم. ایدیش رو هم بلاک کردم.

 

این حس مشترک من، مجید، علی اکبر، رسول و خیلی‌های دیگه است

اگه یه روز این مردک بی‌شعور بی‌شرف رو توی خیابون ببینیم، چپ و راستش می‌کنیم!

 

پی نوشت: مجید عکسش رو هم بذارم؟ :d