اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

لذت بردن

پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۹ ق.ظ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

الحمدلله که معراجی‌ها بالاخره تموم شد. احتمال میدم سطح آب سدهای تهران مجدد افزایش پیدا کنه.

خندوانه امشب برام جالب و لذت بخش بود.

نباید میگفتم؟

در عین حالی که برنامه‌اش رو دوست ندارم، به نظرم یکی از معدود برنامه‌هایی بود توی تلویزیون که اگر قرار بود برنامه‌ای در مورد جنگ و جانبازها بتونه حرف بزنه و تصنعی نباشه، به این خوبی نمی‌تونست باشه.

چهره‌ی اون کسایی که روی صندلی نشسته بودن هم جالب بود. حداقل من حس کردم برخلاف روزهای قبل، کاملا با تمام وجود داشتن حرف‌ها رو گوش می‌دادن و لذت می‌بردن. بااینکه مهمون برنامه یه جانباز بود که داشت از اسارت و شکنجه و وضعیت اسفبار آسایشگاه حرف می‌زد.

 

برنامه‌اش رو دوست داشتم، اما یه دلیل درصد دوست داشتن این قسمتش رو بیشتر از اونی که بالا نوشتم کرد برام.

یاد عموم افتادم.

شاید چون اسم جنگ اومد. شاید چون یاد آدم‌های «رزمنده» افتادم. شاید چون عمو برام یه رزمنده بود. توی ذهنم رزمنده نقش بسته بود.

یاد عمو افتادم باز...

سخت می‌گذرد روزگار، بی‌تو. ای عزیز دوست داشتنی.

روحت شاد.

 

پی نوشت: قبلا گفته بودم دوست دارم از عمو بنویسم. دوست داشتن‌هایم همیشه جاری اند...

 

 

  • ماشیح

نظرات  (۴)

من اومدم نظر بدم، پیام اقای شکاری رو خوندم یادم رفت =))
مسیح!؟

هلن میاد به تو پیام میده؟
میخوای بلایی که سر تروایی ها اومد سر وبلاگت بیاد؟ D:
پاسخ:
:D
تازه نوشته مثل همیشه عالی :v
لذت بردن یا چگونه یاد گرفتم نگرانی را کنار بگذارم و خندوانه را دوست بدارم :))
پاسخ:
اره دیگه ماها همیشه واسه همه چیز نگرانیم!
:D
مثل همیشه عالی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی