روز سوم
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سومین روزی هست که اومدم اینجا.
به دلیل نقصهای فنی که اینجا هست، تا دوشنبه علنا از کار خبری نیست.
یه خوبی داره و اون اینه که یه خورده چیزی یاد گرفتم، اما بدیش اینه مهدی میخواد بره و تمرین عملی در زمان بودنش نمیشه کرد. اینجوری باید حواسم رو بیشتر جمع کنم.
شاید کمی مسخره باشه، اما واسه برگشت روزشماری میکنم.
دلیلش رو مثل پست قبلی بعدا خواهم نوشت.
البته دوست دارم برم بیرون و بگردم، اما شرایطش نیست. یعنی اونجوری نیست که آدم فکرش رو میکنه و بیشتر باید توی خونه موند.
حداقل فعلا این شکلیه.
خانواده و جمع فامیل امروز رفتن گردش.
خوشحال شدم که رفتن. میخواستم همون موقع که میام بهشون بگم اگر من نبودم برید.
ولی نامردا موقعی که من نبودم ردیف نکردن :D
امروز سومین روزه اومدنم هست.
اولین چیزی که دیروز دسترسی پیدا کردم و سرچ کردم، وبلاگ مجید بود.
ضد حال خوردیم اساسی
اما بعد...
:D
شاد گشتیم :P
راستی یادم رفت بگم.
کافیه من یا مثلا مجید اراده کنیم چیزی بخَریم. اون چیز نابود میشه.
حالا من قصد کردم یه دوربین بخرم. بعد کلی قرض و قوله، حالا گارانتی که میخوام با اون لنز پیدا نمیشه.
خیره ولی امیدوارم زود پیدا شه یه سری کار دارم انجام بدم تا محرم، ان شاءالله.
- ۹۳/۰۶/۲۱
در دست تعمیرات و دستکاری و کسب تجربه از قالبه.
باز می شود.