اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

لب کارون، چه گل بارون

يكشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ب.ظ

 

یه زمونی بود عمو شنگول‌تر و شادتر از این اواخر بود.

هرچی عقب‌تر می‌رم، می‌بینم این شادی رو بیشتر داشت. خصوصا این چهار سال آخر که دو بار کمرش رو عمل کرد و دردی که داشت هم واسه خاطر این بیماری‌اش بود، کمتر مثل قبل بود.

هرچند تو همین بیماری‌اش هم، حتی توی این ماه‌های آخر، برق شیطنت خاص خودش توی چشماش می‌شد دید.

اما قدیم‌ترها که من 16-17 ساله بودم بیشتر و قدیم‌ترش که 10 ساله و 9 ساله و 8 ساله بودم خیلی چیزها بیشتر بود.

 

کافی بود از در که میاد تو بهش بگی سلام.

شروع میکرد شعر خوندن:

سلام به روی ماهت

به چشمون سیاهت

وقتی واسم میخندی

ناز داره اون نگاهت

 

یا می‌گفت کجا داری میری؟

می‌گفتی میرم کوچه.

می‌گفت:

ای قشنگ‌تر از پریا

تنها تو کوچه نریا

بچه‌های محل دزدن

عشق منو می‌دزدن.

 

یه آهنگ دیگه‌ای که می‌خوند این بود:
لب کارون

چه گل بارون

میشه وقتی که میشینه دل دارون

آخ آخ

 

یاد اینا میوفتم.

یاد اون وقتا که تکنولوژی آدما رو کمتر از هم دور می‌کرد. (تازه ما که بازم همدیگه رو زیاد می‌دیدیم)

دلم براش تنگ میشه انصافا

خیلی مشدی بود.

 

  • ماشیح

نظرات  (۶)

روحت شاد عمو جان
برای اینکه بتونم رفتنت رو تحمل کنم تند تند برات فاتحه میخونم و زیاد خاطراتمو واکاوی نمیکنم
یکی دو بار که تو خاطراتم غرق شدم به جایی رسیدم که دنیا برام اینقدر تنگ شد که واقعا دلم میخاست ثانیه بعدش نباشم
عمو جان
خاطراتمو زیاد واکاوی و مرور نمیکنم اما از یادم نمیری
دایره کلمات کوتاهند برای اینکه بتونم بگم چقدر دوستت دارم
نهایتش میشه گفت: خیلی خیلی دوستت دارم یا بینهایت دوستت دارم
اما چیزی بیشتر از اینهاست. خیلی بیشتر

به این امیدم که ان شا الله دوباره همدیگه رو تو جای بهتری که هیچ درد و رنجی نباشه ببینیم
تا اون روز...
ان شا الله
پاسخ:
به امید روزی که همدیگه رو تو بهترین جا ببینیم...
سلام
با این اوصاف ما هم دلمون براشون تنگ شد...

گاهی چشمامون نمیبینتشون تا اینکه میرن

+ ما هم دلمون بد تنگ میشه واسه هادی و محمد مهدی و حسین
با این که ندیدمشون....

خدا بیامرزتشون...
پاسخ:
خدا همه رفتگان رو بیامرزه
ان شاءالله
نمیشناختم ولی از این تعریف شما مشخص شد واسه م چه تیپ آدمی بودن
اینا رو هرچقدر هم ادم کنارشون باشه بازم دلش واسه شون تنگ میشه.
خدا بیامرزه ان شاالله
پاسخ:
یه دانه ای
خدا رفتگانتو بیامرزه
اگه نبود این جمله "نوشتن‌هام مثل خودش زنده است." شایدم میگفتم: خیالی نیست... اول و آخر ما هم می میریم و اصلا چه خوب که می میریم...

ولی حالا که این جمله هه هست و آدم نوشته رو می خونه
یه لبخند میشه...
با بغض
ینی در واقع یه بغض شیرین...
پاسخ:
بغض شیرین و شور و تلخ و ...
همه چی باهمه
ولی زیباست
برای اثبات عشقی بودن عمو همین کافیه
«ای قشنگ‌تر از پریا

تنها تو کوچه نریا

بچه‌های محل دزدن

عشق منو می‌دزدن»

:))

خدا بیامرزش.
پاسخ:
خداییش خیلی مشدی بود
خصوصا وقتی اینو میخوند :D
یه وقتایی یه کسایی که میرن
واقعا آدم حس میکنه یه تیکه از وجودش رفته
انگار خودتو گم کردی

خدا بیامرزدشون
غم نخور داداش دنیا همینه ، دنیا بی مروته!
پاسخ:
فدای یو
خدا رفتگانتو بیامرزه جیگر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی