اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

ژانر «جادوغ آباد»

يكشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۱۹ ب.ظ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

ژانر!

آقابیوک که گاهی در لباس این مقدادها ظاهر میشه و میگه هرکی «حضرت آقا» رو قبول نداشته باشه، توی جادوغ آباد سفلی جایی نداره و هیچ سمتی توی جادوغ آباد بهش نمیدم، بعد از چند ماه واسه جذب توریست از روستاها و شهرهای اطراف به جادوغ آباد، صفدرقلی رو که تا دیروز به «آقا» فحش میداده (به گفته خود آقابیوک) میکنه مدیرکل صنوف اعتقادی جادوغ آباد.

 

صفدرقلی که معتقده هرچی سروش دباغ میگه وحی منزله و از متجددین آباد به شمار میره، تا دیروز با اقابیوک کدخدای جادوغ آباد دعوا داشت و همدیگه رو مورد عنایت قرار میدادن و الان جیک تو جیک شدن تا واسه مدیرکل آب خیزداری روستای بغلی هم یه نقشه ای بکشن

 

آقابیوک که تو جلد خودش همه رو با یه پیشوند خطاب میکنه و خودشو عقل کل میدونه و توی آخرین نامه هایی که به شیخِِ مریدان میداد، جایی واسه ارزش مردم جادوغ آباد نذاشته بود، حالا مردم دار شده و واسه اینکه کسی نفهمه چیا گفته در نبود کوشیار و هوشیار و صفورا هرچی میخواد میگه و پر کردن گودی کمر فکر میکنه.

 

مقداد و مقداده که تا بحث پارک دوبل میشه، میپرن وسط و به احادیث رجوع میکنن ولی هنگام حفظ ابروی مومن، توی پایگاه جادوغ آباد دارن پینگ پنگ بازی میکنن که یه وقت از نیروی انسانی برشون ندارن.

 

فتانه که حتی باوجود اینکه آقابیوک به صورت ضمنی از متاهل بودنش گفته و قراره یه مدت دیگه بابا بشه، فکر میکنه همه این حرفها دروغه و اقابیوک مجرده و اقابیوک هم از این فکر اشتباهش استفاده لازم رو برای پر کردن پایگاه جادوغ آباد استفاده لازمو میبره

 

آقابیوک که دیروز رفته بود تو جلد مقداد مجددا و به کوشیار و صفورا و هوشیار میگفت بایرام داره به کرامت زنهای جادوغ آباد تعدی میکنه والان بااینکه خبرداره، اجازه داده بایرام با شناسنامه سید احمد چلغورزاده وارد جادوغ آباد شه، چون جادوغ آباد باید بانشاط باشه و توریستها رو به خودش جذب کنه.

 

باتای اون که هنوزم نمیدونه دختره یا پسر و باید نقش دخترا رو بازی کنه یا پسرا. تو جادوغ آباد سفلی پسر بود، تو جادوغ آباد اولیا یهویی دختر شد. بعد تو جادوغ آباد سفلی با شناسنامه مهداولیا وارد شد. الانم خوب میدونه باید پسر باشه تا بتونه به عنوان جادوغ‌دار جادوغ آباد نقش بازی کنه ولی واسه تاثیر بیشتر در دل آقابیوک ارواح طیبشو به سلاله اقابیوک وصل میکنه که شاید بعد از گزینه های متعدد، اقابیوک از save as دربیاردش و بشه گزینه master.

 

این ما، که عطای فرمانداری تا سردمداری جادوغ آباد رو به لقاش بخشیدیم ولی هنوز پروازمونو از آسمان جادوغ آباد رد میکنیم تا هم خاطر خودمون مکدر کنیم هم نگاهی به اقابیوک کنیم که با طیب خاطر و در نبود اشرار چه خالی بندیایی از فتح خرمشهر واسه جادوغی‌ها سرهم میکنه.

این ما، که واسه خنده از اسمون جادوغ آباد گذر میکنیم و یه آهی از فیهاخالدون سر میدیم

 

این شما که اومدی در قالب مقداد بشی و از جادوغ آباد سفلی و اولیا دفاع کنی، ولی نمیدونی اگه جای دفاع داشت قبله شما تازه جادوغ آبادیا ما دفاع میکردیم ازش.

 

این شما که فکر میکنی الان سپر موشکی جادوغ اباد نصب کردی پشتبومت و داری پدافند غیرعامل میکنی ولی نمیدونی که ما اصلا آفند نکردیم.

 

 

متاسفانه برای یه عده هنوز ژانر خاصی پیدا نکردم:D.

 

پی نوشت: این پست به اصرار دوستان زده شد و برای آخرین و اولین باری بود که اسم «جادوغ آباد» رو در وبلاگم آوردم. به امید چیزهای باارزش‌تررر

  • ماشیح

نظرات  (۲۴)

سلام
ناشناس گرامی
اولا تشکر از لطفتون
ثانیا کار درستی میکنید که مبنای نظرتون رو شنیده ها قرار نمیدید.
من از هیچ کدوم از بزرگواران نپرسیدم برای چی اونجا رو ترک کردید. نپرسیدم و نخواهم پرسید.
من بر مبنای نظر خودم این کارو کردم و اگر روزی برای این نوشته ها بازخواست بشم در درگاه الهی براش جواب دارم
بقیه هم مهمه برای خدا جواب داشته باشن
چه اونی که موند
چه اونی که ترک کرد اونجا رو.
وای بر کسی که ایمانشو بر سر شنیده ها به حراج بذاره
سعی کرده و میکنم هیچ وقت تو زندگیم اینکارو نکنم
ان شا الله
  • شاید یه دوست
  • سلام
    روز بخیر
    مطلب تون رو خوندم و حسابی تو فکر فرو رفتم.
    خیلی تو فکر فرو رفتم
    بالاخص حرفای خانوم مسیحا و اشاره شون به دیده هاشون و نه شنیده هاشون.
    من خانوم مسیحا رو دیدم و برام انسان قابل احترامی هستن

    نه صحبتاتونو کاملاً رد میکنم و نه کاملاً تایید.
    تایید نمیکنم چون طبق صحبتهای خود خانم مسیحا نمیتونم صرف شنیده ها قبول کنم
    رد هم نمیکنم چون نمیتونم بپذیرم که ایمانشونو سر لج و لجبازی اینطوری به تاراج گذاشته باشن

    بسیار متاسف میشم اگه صحبت هایی که میگن و میگید درست باشه
    خیلی متاسف
    و عمیقاً از خدا میخوام که همه مونو به راه راست هدایت کنه تا به اشتباهاتمون پی ببریم و در جهت اصلاح بربیاییم

    اما یه چیزم هست
    ممکنه یه چیزهایی هم باشه که شماها ازش خبر نداشته باشین
    اونوقت با دونستن اون چیزها مثلاً مساله به این حادی هم که شما میگید نباشه


    راستش نوشته های این وبلاگ و وبلاگ آقای شکاری خیلی منو تو فکر برده
    هرچند واقعا و از صمیم قلب آرزو میکنم ایشون اون چیزی که میگید نباشه
    حیفه، خیلی حیفه

    نمیدونم شاید شما به قطعیتی رسیدید که بقیه نرسیدن
    شاید اگر دیگرانی هم به این اطمینانی که مثلاً خانوم مسیحا رسیدن برسن واکنش های دیگه ای داشته باش

    نمیدونم
    فقط دوباره آرزو میکنم که إن شاء الله اینطوری نباشه که خوندم







    پاسخ:
    سلام علیکم
    اصلش همینه
    اصلا من از بیان این مطلب به این نمیخوام برسم که ما حقیم
    پس پاشید از جادوغ آباد به گردوآباد کوچ کنید
    یا
    حرف منو قبول کنید. من راستگو هستم
    نه.

    من اگر بخوام نقد کنم، نقد میکنم
    اگر بخوام حرف بزنم حرف میزنم
    اگر بخوام تهدید کنم تهدید میکنم

    من چیزی نوشتم که بهش اعتقاد دارم
    و اصلا از نظر شرعی
    درست نیست شما یا هر کس دیگه ای
    از روی شنیده من یا دیگری تصمیم بگیرید.

    فاصله ایمان و کفر 4 انگشته. این حرف امیرالمومنینه.
    ما دیدیم
    شما دوستان شنیدید

    اگر طبق شنیده عمل کنیم چه این طرفی چه اون طرفی دینمون روی هواست.
    همین
    من اصلا نه منتظرم کسی به سپاه کفر (خودمون رو میگم) بپوینده
    نه برام مهمه دوستان از ظلمات الی النور برن و به جادوغ آباد دوباره وارد شدن

    من کار خودمو میکنم
    چیزی که بهش ایمان دارم
  • مجید شکاری
  • علی نابودم کردی :))
    خیلی خوب گفتی
    مقسی
    حرف دل بود حرفت
    پاسخ:
    کارش درسته
    باهاش حال میکنم
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    حالا کی گفت ما داریم انتقاد می کنیم؟
    ما انتقادهامون رو تو اخرین نوشته هامون تو ***** ****** نوشتیم، تو اخرین پیام ******** گفتیم.
    الان وقت انتقاد نیست، داریم مرور خاطرات، بیان مشاهدات و تبیین واقعیات می کنیم D:
    توهینی هم نشده! هرچی نوشتن چیزیه که همه میدونن، مفت خور هم چیزی بود که همه شنیدن، حالا بعضیا قبول کردن این حرف رو پس دیگه واسه شون توهین حساب نمیشه.
    من هم شخصا خودمو ارزشی نمیدونم، اونی که فکر میکنه ارزشیه الان داره پیام های مردم رو میخونه، پسوردها رو کپی می کنه و بقیه رو مفت خور صدا میزنه.
    پاسخ:
    بذار عشق کنن داداش من:D
    من 11 مورد انتقاد دارم
    الان نوشتم؟
    گفتم؟
    به تو گفتم؟
    به مجید گفتم؟

    ولشون کن دوستان و بزرگواران رو
    نقش مقداد رو باید بازی کرد

    حالا جالبه حرف من و تو میشه توهین
    ما هم گفتیم اگر کسی مفت خوره، چرا ناراحت نیست
    احتمالا گه ناراحت نیست مفت خورره

    ما چیزی گفتیم؟

    چه جالـــــب...

    قبلا فکر میکردم میشه بدون توهین هم نقد کرد !

    جالبتــــر
    اینکه فکرمیکردم بچه های ارزشی میتونن بدون توهین نقد کنن !

    جالبــترترشم اینکه فکر میکردم بچه های ارزشی اهل «قضاوت» نیستن.


    آخرین نکته ی جالبشم که بگم واستون اینکه
    هنوزم همینطور فکرمیکنم ! :)

    با این تبصره که استثنا هم دارن، گاهی در افراد گاهی در بحثها گاهی در موضوعات جادوغی مثلا... :)



    + چه راهپیمایی بشه فردا... سبـــز و بنفش و قرمز و آبی... کلا سوژه عکاسیِ پسانوگراییه :d
    خلاصه از دست ندین.
    پاسخ:
    خانم گرامی آفرین!
    هر وقت جنم نظر گذاشتن با مشخصات خودتون رو داشتید بیاید نظر بدید.
    ممنون
    چون ناشناس اینجا فقط خانوم x هستن و من تمایلی ندارم نظرات شما رو به اسم ایشون بگذارم

    اما در مورد نظرتون
    ممکنه شما راست بگید
    هرچند که ما قضاوتی نکردیم و اگر قضاوتی کردیم 100درصد یقین داشتیم بهش (یقین شخصی)
    ولی هیچگاه نگفتیم از ما پیروی کنید
    هیچوقت نگفتیم ما درست میگیم
    و هیچوقت از کسی دعوت نکردیم که به ما بپویند و یا پیام بدیم «ایا میمونی؟»

    بالاخره اندازه یه (شما نخونید نقد، بخونید عقده گشایی) هم سهم نوشتن نداریم؟
    خدا بیامرزه اونی که یاد داد میشه توی نوشتن از سه نقطه، علامت تعجب و کشیدن حرف استفاده کرد (خودم رو عرض میکنم
    (خودشیفتگی مزمن رو عشق کردید)
    ممنون از اینکه حضور داشتید و نقد کردید
    با صدای محسن نامجو بخونید:
    ما را به رندی افسانه کردند
    پیران جاهل شیخان گمراه

    به هرحال امیدوارم مفت خورها... نه چیز! مدیران اون انجمن هم به این نتیجه برسن و وقتی رسیدن بتونن تصمیم درستی بگیرن نه اینکه چشماشونو ببندن!

    جان من ویرایش نکنین. دیگه مشخص نیس کجا رو میگم d:
    پاسخ:
    مفت خورها رو خوب اومدی
    افرین
    حال کردم باهات
    جادوغ فراری :D
    شخصی بود در زمان یکی از معصومین علیهم السلام
    فکر میکنم امام صادق علیه السلام
    اسم اون شخص هم فکر میکنم صفوان بود
    این صفوان خیلی پولدار بود
    شترهاشو در اختیار حاکم وقت قرار داد تا بره مسافرت و برگرده
    امام ازش سوال کرد:
    دوست داری این حاکم (اسمش الان یادم نیست. ای کی یو ام من!) سالم بره و سالم برگرده؟
    گفت البته. برای اینکه میخام پول کرایه شترهامو بده
    اما علیه السلام بهش میگن
    به اندازه ای که امیدواری سالم بره و سالم برگرده در جنایاتی که این ادم میکنه سهیمی!

    فکر میکنم همه چیرو در قالب یه مثال کامل گفتم اقای وارنینگ
    بله
    این چیزیه که من همیشه سعی میکنم بهش عمل کنم:
    مسیحا! هر وقت دیدی تو یه موقعیتی هستی که انتقاد کردن و تذکر دادن و امر به معروف فایده نداره، خودتون سریع از اوجا خارج شو تا شریک جرم نباشی. اگر بمونی هم شریک جرمی هم گناهکار
    فقط میمونه این حکایت که هر کس اطلاع داره بگه کدوم امام معصوم بودن و در زمان کدوم خلیفه و ایا اسم اون نفر رو درست بردم یا نه
    ممنون
    پاسخ:
    عالی
    عالی
    عالی
    فوق العاده بود
  • مجید شکاری
  • چرا بنده های خدا رو میپیجونید؟ :دی
    نگاه کنید دوستان
    ما از اول مجانی و از روی علاقه واسه جادوغ آباد کار کردیم. تا آخرش هم قرار نبود فعالیت پولی باشه که بگیم چیزی میدادن و به ما هیچی نرسیده پس بذاریم بریم.
    این حله؟
    خب حالا دفاع تمام قد شما 2 معنی رو میرسونه
    1- یا شما داری یه نفعی میبری یا بهت وعده دادن که البته فکر نمیکنم مالی باشه(!)
    2-یا واقعا نمیدونی چه خبره. فکر نمیکنم این همه مدیر و کاربر یهو الکی و بی دلیل بذارن برن چون :
    "این شما که اومدی در قالب مقداد بشی و از جادوغ آباد سفلی و اولیا دفاع کنی، ولی نمیدونی اگه جای دفاع داشت قبله شما تازه جادوغ آبادیا ما دفاع میکردیم ازش."

    ایا کسی نیست ایمان بیاورد؟

    اها! یه ژانر:
    *این آقا بیوک که تا الان این ماجرا به دستش رسیده و بازم یه حرفی سمبل کرده که "اینا عده ای کودک هستن که دماغشان سوخته، گولشان را نخورید"
    و باید اینجا سیاسیت خانم مسیحا رو پیشرو گرفت
    *و باز این آقا بیوک که تا دیروز که بر علیه ش مینوشتن میگفت حساس نشید ولی وقتی بهش رسوندن که من دارم مینویسم به شخصه اومد نظر داد و تو سایت خودش رو به آب و آتیش زد که یه وقت مشتری نپره

    پاسخ:
    این آقا بیوک
    که اصلا خدا مثلش نزاییده
    یه چهارده معصوم
    بعدشم یه آقابیوک

    بکشید بیرون بابا واسه این ملت چی میگید
    من چرا همیشه دیر میرسم :v

    گفتنی هارو گفتن

    "این شما که اومدی در قالب مقداد بشی و از جادوغ آباد سفلی و اولیا دفاع کنی، ولی نمیدونی اگه جای دفاع داشت قبله شما تازه جادوغ آبادیا ما دفاع میکردیم ازش."

    پاسخ:
    سلام

    فکر میکنم یکی از بهترین کارهایی که کردم توی طول فعالیتم، انتخاب شما به عنوان جادوغ داری بود:D
    خیلی از نوع برخوردتون خوشم میاد چون اگر مخالف هم باشید، مخالف حرفه ای هستید
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    بسم رب الحسین .. .

    خانم مسیحا شاید به نقل دولت ما بی سواد باشیم اما یه چیزایی ما هم میدونیم.

    قبل اینکه اینجا ها به وجود بیاد و انتقادات بنده خیلی انتقادات داشتم شدید از خود جناب مسیح بپرسید.
    ***** ****** *** **** *** ** ****** * ** ***** ***** * ***** *** ***** * *** * *** * ***** **** *****
    مخالفت کرده باشه با رنگ و .. .

    اما فقط یک سوال
    گیریم تمام این حرف ها درست باشه

    **** ** **** **** ** ****** ** *** ****** ** ***** *****

    اگر ترک کنید که خوب بقیه هم اگر این حرفا درست باشه منحرف میشن و ضربه میبینن
    اگر ترک نکنید و به فعالیتتون ادامه بدید و دانسته ها و دانشتون و تجربتون رو در اختیار کاربرا قرار بدید هم به هدفتون که نشر و توصعه فرهنگ بوده دست پیدا کردید و این اصلا مهم نیست مدیر کی باشه.

    مگه زمان شاه میگفتن ما فعالیت نکنیم چون شاه بده؟!
    شما فعالیت بکنید و تجربتون رو در اختیار بقیه کاربرا قرار بدید فرهنگ فرهنگ فرهنگ رو نشر بدید.
    ****** *** ***** ***** *** ** ****** **** **

    *** * **** ****** ****** **** ***** *** **** ** **** **** *** ******

    پاسخ:
    اسم انجمن ها رو اینجا نیارید دوست عزیز
    من هیچ چیزی از هیچ جا نمیدونم
    اوکی؟

    این ماجراها به خوبی بذارید تموم بشه. من عشقم کشیده کاری کردم و هیچی هم از اونجا نمیدونم
    شما هم برید فعالیت کنید به کار خودتون برسید.


    برو عزیز
    برو دهن من رو در این مورد باز نکن
    من هیچی نمیدونم
    اگر یه جا پیدا کردی که من گفته باشم میدونم و نمیگم یا اگه شما میدونستید چی بود و چی نبود
    من کلا وبلاگمو میبندم
    پس حرف الکی نزنید
    سلام
    من دخالت میکنم و بجای صاحب وبلاگ جواب میدم اقای وارنینگ
    بعضی چیزا اینقدر به قول شما اقایون تابلوئه که احتیاج به گفتنش نیست
    اونایی رو که نمیشه گفت نباید هم گفت
    چون خیانت به امانته
    اینکه کسی چیزی نمیگه برای اینه که شما هم دقت کنید خودتون متوجه خیلی چیزا میشید
    یک بوم و دو هوا نمیشه. جادوغ اباد یه روزی ادمای پاکی با نیت های پاک داشت
    هنوزم داره
    اما ازشون سوء استفاده میشه
    مهم نیست من بیام بگم
    مهم اینه که خودشون دقت کنن
    اگر من متوجه شدم، اونا هم میتونن بشن
    برای پر کردن اوقات فراغت بع جادوغ اباد نیومده بودیم
    برای ارمانهامون اومده بودیم یه قدمی برداریم
    و وقتی ارمانها زیر پا گذاشته میشه موندن اشتباه محضه

    چیزایی که بنده به شخصه تو پیام خصوصی تذکر میدادم و توجه نمیشد چیزایی نیست که کسی متوجهش نشده باشه
    اینقدر اظهر من الشمس بود که من تعجب میکنم از کسانی که متوجه نشدن
    و تعجب بیشتر از خودم که چرا زودتر متوجه نشدم!
    تا وقتی حرف شنیده هاست باید توجه نکرد. این از اصول اسلامه
    اما وقتی کار به قطعیت کشید(خود هر شخص متوجه شد) باید توجه کرد و کار درست رو انجام داد.
    کار درست برای من همینی بود که انجام دادم
    بقیه هم خودشون دونستن که چه کنن بهتر و درست تره

    از شما توقعی نیست که بیاید به گفته های ما اعتماد کنید.
    اما روزی که متوجه شدید باید درست ترین تصمیم رو بگیرید
    مسیحا نه کسی بود که بخاد حاشیه درست کنه
    نه کسی بود که جوگیر بشه حرف بزنه
    نه کسی بود که بخاد به علت اختلاف نظر شخصی اونجا رو ترک کنه
    موضوع بر سر ارمانهامون بود
    چیزایی که به خاطرش تلاش میکردیم
    وقتی اون ارمانها زیر پا گذاشته شد جادوغ اباد با شنگول اباد و منگول اباد چه تفاونی داره؟


    و حرفم به بقیه:
    این جمله ای بود که خودم میخاستم بگم:
    این شما که اومدی در قالب مقداد بشی و از جادوغ آباد سفلی و اولیا دفاع کنی، ولی نمیدونی اگه جای دفاع داشت قبله شما تازه جادوغ آبادیا، ما دفاع میکردیم ازش.
    من ادمی نیستم که اگر فکر کنم چیزی درسته ازش دفاع نکنم
    بسم رب الحسین .. .

    کسی چیز میدونه بگه!! ای بدم میاد هی فقط همه میگن وای !! وای نمیدونی!! خوب بگو بدونیم!

    پ.ن : رفتیم میپرسیم استاد جامی میشناسی؟! همه فقط میگن وای !! افتادی! خوب یک کلام بگید حرف بزنید بابا

    در اخر : قسمت فتانه تند روی بود!
    پاسخ:
    نه عزیز
    هرکس گفته نمیدونی بیخود کرده
    خیلیم عالیه
    ما چیزی نمیدونیم
    همه چیزم خوبه

    خیلیم عالیه

  • علی نیک فرجام
  • سلام فراموشم شد
  • علی نیک فرجام
  • این جادوغ اباد که نگاشتید شعبه د ُ یومش وبلاگ پشت دربهای بسته جادوغ آباده بود آیا ؟
    :)
    پاسخ:
    نه شعبه دیگری ندارد.
    من اهل بگم بگم نیستم یا مینویسم یا نمینویسم. اهل مسخره بازی نیستم
    این هم در مورد جادوغ آباد سفلی و اولیا بود و چیزی که امروز دیدم. نه چیزهایی که میدونم  (وارنینگ جان من اصلا هیچی نمیدونم)
    این پیام برای من بود
    حواسم نبود اسمم مهمتر از متنمه
    حالا با دونستن این مطلب که این نظر رو مسیحا گذاشته بخونید و خیلی چیزا یادتون میاد
    از جمله دفاعیاتی که سابقا داشتم
    دلیل اینکه گفتم خانم هم این بود که نحوه عصبانیتشون بود که بهش اشاره شد





    این خانومی که با اسم (منم دارم) نظر گذاشتن
    بقیه رو نمیدونم
    اما من یکی تا به چیزی شخصا معتقد نباشم فقط شنونده نظر بقیه هستم
    وقتی چیزی رو مطمئن شم راه نمی افتم برم به همه بگم، حتی اونایی که از علت نبودنم تو ایمیل میپرسن
    میذارم یروزی خودشون بفهمن

    اما
    شک نکنید
    اگر جایی برای دفاع داشت من اولین کسی بودم که دفاع میکردم
    همچنان که پارسال این کار رو کردم
    قبلا زیاد شنیده بودم که فلان و بهمان بنابراین دفاع میکردم
    اما الان دیدم، الان خودم فهمیدم بنابراین وقتی تذکر تاثیری نداره خودم رو کنار کشیدم تا شریک جرم نباشم
    الانم نه به کسی توصیه کردم که فلانی به نظر من بیا بیرون از جادوغ اباد، نه قراره این کارو بکنم
    کی میدونه علت رفتنم چی بوده؟
    به کسی گفتم جز یه نفر که اونم خودش خبر داشت؟

    در مورد خودم مطمئنم کار درستی کردم و همین کافیه

    البته ادما خودشونو این وقتاست که نشون میدن
    همین الانش
    اگر فلانی و فلانی تو جادوق اباد اگر صد نفرم پشت سرشون بگن که فلانن و بهمانن من نه باور میکنم نه ارتباطمو باهاشون قطع میکنم. چون یقین دارم که خوبن.
    اما در مورد چیزی که دیدم نمیتونم وانمود کنم خبر ندارم، هرچند به کسی چیزی نگم


    یه ژانر دیگه هم تو جادوغ اباد هست:
    طرف میاد سراغ ترک کننده های جادوغ ابادو از این و اون میگیره
    کدخدا میگه برای همه دعوت نامه فرستادیم که دروغه. برای همه نبوده
    و دوستانی که میدونن اما میگن ازش خبر نداریم!
    :((

    بعد همه چرا ناشناس شدن یه دفعه؟! :D

    بعدترش منکه هرچی اینارو خوندم سردرنیاوردم
    ولی
    اون ناشناس بزرگوار بالایی، از کجا متوجه شدن اون ناشناس بزرگوار قبلی خانوم بودن؟! :))



    سواله دیگه خوب...
    پاسخ:
    مثلی که مد شده :D

    اخه من نوشته بودم تو یکی از جوابا خانومن
    اخه منو میشناسید که اگه بگم خانومن مطمئنم
    لحنشون هم تابلوئه، خصوصا وقتی با عصبانیت نظرو گذاشته بودن عصبانیتشون عصبانیت اقایون نبود:P

    آی پی شهرشون رو زده
    مسنجر من روشن بوده
    از اون شهر هم توی ادلیست من دو نفر هستن که یه نفرشون به اسم ناشناس نظر میذاره
    یه نفر دیگه هم تا حالا نظر نذاشته بود که دیروز گذاشت :D


    این خانومی که با اسم (منم دارم) نظر گذاشتن
    بقیه رو نمیدونم
    اما من یکی تا به چیزی شخصا معتقد نباشم فقط شنونده نظر بقیه هستم
    وقتی چیزی رو مطمئن شم راه نمی افتم برم به همه بگم، حتی اونایی که از علت نبودنم تو ایمیل میپرسن
    میذارم یروزی خودشون بفهمن

    اما
    شک نکنید
    اگر جایی برای دفاع داشت من اولین کسی بودم که دفاع میکردم
    همچنان که پارسال این کار رو کردم
    قبلا زیاد شنیده بودم که فلان و بهمان بنابراین دفاع میکردم
    اما الان دیدم، الان خودم فهمیدم بنابراین وقتی تذکر تاثیری نداره خودم رو کنار کشیدم تا شریک جرم نباشم
    الانم نه به کسی توصیه کردم که فلانی به نظر من بیا بیرون از جادوغ اباد، نه قراره این کارو بکنم
    کی میدونه علت رفتنم چی بوده؟
    به کسی گفتم جز یه نفر که اونم خودش خبر داشت؟

    در مورد خودم مطمئنم کار درستی کردم و همین کافیه

    البته ادما خودشونو این وقتاست که نشون میدن
    همین الانش
    اگر فلانی و فلانی تو جادوق اباد اگر صد نفرم پشت سرشون بگن که فلانن و بهمانن من نه باور میکنم نه ارتباطمو باهاشون قطع میکنم. چون یقین دارم که خوبن.
    اما در مورد چیزی که دیدم نمیتونم وانمود کنم خبر ندارم، هرچند به کسی چیزی نگم


    یه ژانر دیگه هم تو جادوغ اباد هست:
    طرف میاد سراغ ترک کننده های جادوغ ابادو از این و اون میگیره
    کدخدا میگه برای همه دعوت نامه فرستادیم که دروغه. برای همه نبوده
    و دوستانی که میدونن اما میگن ازش خبر نداریم!
  • مجید شکاری
  • جالبه دوستان فکر میکنن الان داریم اسرار و پنهان جادوغ آباد رو میگیم!
    انقد آی‌کیو تشریف دارن که یکم فکر نمیکنن، این چیزایی که نوشتی کاملا تابلوئه.
    دیگه از این ضایع تر که تو کلوب جادوآباد نوشته شده:
    من مجرد هستم
    ولی عاشق یه نفر تو زندگیم و فلان...
    و خود کدخدای جادوغ آباد بود که به ما سیاست این کار رو گفت :v
    خدایا خودت میدونی من علیه سلام نیستم ولی حداقلش واسه مردم خالی بازی نمیکنم، اگر غلطی میکنم رو بازی میکنم.
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    خیلی خوب بود :v
    **** ***** * ******** ** **** **** **** ***** **** *** ***** ***
    الان در حالت پخش شده رو زمین دارم نظر میدم :))

    + فقط یه پیشنهاد، سلامتی جادوغ آباد هم که شده میخواین کامنت ناشناس بذارید یه کم لحن نوشتنتون رو عوض کنین کسی نفهمه کیه D:
    پاسخ:
    جالب میدونی کجاست. وقتی چیزی نمیگی همین ملت میگن ای بابا فلانی اگه چیزی میدونه چرا چیزی نمیگه
    بعد که میگی (تازه نه از چیزی که در نهانه، چیزی که مشخصه و واضحه و از چیزهایی نیست که بگیم خیانت در امانته) میگن هِی :D

    خدایی اصلا برام مهم نیست چی میگن:D
    گفتم خدایی
    ولی خدا میدونه اگه چیزی نگفتم و سکوت کردم دلیلش چی بوده
    و برای چی سکوت کردم
    من واگذار میکنم به سیدالشهدا اگه تهمته
    اگرم شوخیه که هیچ

    من قراره در مورد جادوغ آباد از چیزهایی که بقیه دلشون میخواد بشنون، چیزی نگم.

    حالا بزار ببافن
    در مورد پیشنهادت هم ملت موقعی که باید ناشناس بذارن با آی پی خودشون میان :D
    بگذریم
    آزادن توهین کنن
    بسم رب الحسین .. .
    این بنده خدا منم دارم هم قشنگ گفته ها!!

    البته خط آخر رو باز خراب کرد !!
    پاسخ:
    آره خیلی قشنگ گفته:D

    منم یه ژانری واسه شما جادوغ آباد کن ها دارم!
    شما که ازین همه فلان و بهمان خبر دارید چرا تا وقتی که دمتون به هم گیر نکرده بود ساکت بودین
    نکنه در فکر اصلاح مملکت بودین!
    همین شما بودین که ....
    الانم که ازینجا رفتین هی میشینین مزخرف میبافید!
    پاسخ:
    یاد اخراجیهای 1 افتادم که تو اتوبوس شریفی نیا میگفت پاشو یه عرضه اندام کن
    یاران چه غریبانه
    یاران چه غریبانه

    از قم!
    خانم حــ!

    شما الان سه چراغ سبز میگیرید میرید مرحله بعد، مدیرکل آبخیز داری جادوغ آباد میشید.
    به عنوان عمار جادوغ آباد هم یه جایزه میگیرید که فکر میکنید داریم اسرار هویدا میکنیم :D


    موفق باشید!




    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    بسم رب الحسین .. .

    هوم

    *** **** ***** ** ***** *** **** **** ****** * ** *** *** *** **** **** *** ****** *******
  • مجید شکاری
  • جادوغ آباد همون سیختمان گیفی نیست؟ :v
    خیلی خوب بود :))
    پاسخ:
    به قولِ عارف
    من نِظری نِدارم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی