اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۲۳۶ مطلب با موضوع «اشک‌های رازدار» ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

در زمستان بهاران آمد

آدم از قعر دوران آمد

بوی نسل شقایق پیچید

بوی عطر شهیدان آمد

 

 

هرچه داریم به برکت اباعبدالله الحسین، امام خمینی رحمه الله تعالی علیه و خون شهدا داریم.

شادی روح همه‌شون، تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلامتی حضرت آقا صلوات.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

فردا باید یه کتاب رو تموم کنم. چند روزی هست کتاب نخوندم و این چیز خوبی نیست.

از اول هفته بعد باید بشینم پای این فیلمه و به یه جایی برسونمش، اصلا خوب نیست اینجوری بمونه.

بااینکه چند بار دیدم، اما هوس کردم یه باره دیگه پدرخوانده رو ببینم.

آی‌فیلم داشت سریال مورد علاقم رو می‌داد. سریالی که خیلی دوست داشتم دوباره ببینم. فهمیدم چند قسمتی هست که داده و شاید حتی قسمت‌های اخرشه. کیف انگلیسی.

باید برم سلمونی. همونجایی که شما بهش می‌گید ارایشگاه. موهام رو نمی‌خوام کوتاه کنم فعلا، ولی باید مرتب بشه.

10-15 روزی هست که از خونه بیرون نرفتم. آخرین بار با مجید. فکر می‌کنم حس و حال خوبی ندارم. فردا رو به بیرون رفتن اختصاص می‌دم. آری این چنین است برادر! مجید که می‌ره سر کار. هوا هم که دو نفره نیست. ما هم که نفر دومی نداریم. پس برای چی برم بیرون؟

اصلا نمیرم ولش کن :v

 

چیزایی که می‌خواستم بنویسم بعضا فراموشم شد، ولی این رو بگم که قرار بود فایل چهارم و پنجم کار صوتی حضرت امام رو امروز بذارم.

صدایی که ضبط کردم خوب نشده و نویز داره. فردا مجدد ضبط می‌کنم و ان شاءالله اپدیت میکنم. سعی می‌کنم تا 22 بهمن بیشتر اپدیت بشه و این کار صوتی رو تموم کنم.

شاید کارهای بعدی جدی‌تر جلو بره.

 

خراب شده‌ای که زندگی می‌کنیم حتی بارون هم نمیاد. حالم عجیب بهم ریخته. نه برف دیدیم و نه بارون.

حس می‌کنم خدا با ما قهر کرده. شاید به خاطر من باشه. تا حالا از خودمون سوال کردیم؟

اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا

اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس غیث السماء

این دومی خیلی عجیبه. گناهایی که مانع باریدن بارون میشه.

تا حالا فکر کردیم چقدر از این کم‌آبی‌ها و کم بارانی‌ها، سهم ماست؟

اما بعد:

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

باغبان همیشه میوه‌های «رسیده» را می‌چیند.
هیچ باغبانی میوه‌های «کال» را دوست ندارد.

و من همان میوه‌ی کالم. من با تمام «منیت»م و با تمام آنچه نیستم و باید می‌بودم.
صبح، ظهر، مغرب و شام به خود نگریستم و گریستم و فاتحه‌ای خواندم برای دل مرده‌ی خودم.
آخرین ساعات یک روز دیگر از زندگی را که به حساب امور می‌گذارم، جز گناه نمی‌بینم.
من ماندم و آرزوی یک روز «بدون گناه». فقط یک روز. آن‌هم نه برای او. برای خودم. برای اینکه حساب و حاسبی هم اگر شد، کم نداشته باشم.


باغبان از راه می‌رسد و میوه‌های «رسیده‌»اش را می‌چیند.
میوه‌ی کال می‌ماند و یک مشت چوب خشک شده و حسرت.
من می‌مانم و حسرت رسیدن و آماده شدن برای روزهایی که باید آماده میبودم. آماده میشدم، اما نشدم. از این تکرار و از این تکرار و از این تکرار خسته شده ام.


یک روز دیگر از عمر من کم می‌شود و به آمدن تو نزدیک‌تر. نمی‌دانم عدد کدام یک زودتر به پایان خواهد رسید، اما چه زیانی خواهم دید اگر زودتر از آمدنت تمام شوم.
گفتند روز غدیر جهاز شترها را روی هم گذاشتند تا رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم و امیرالمومنین روی آن بایستند.
و من هر شب از بیم این می‌خوابم که حتی به اندازه جهاز شتری نیارزم.

یک شام دیگر
والسلام علیکم...

 
  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

رهبر معظم انقلاب برای اولین بار و به صورت مستقیم در پیامی، جوانان اروپا و آمریکای شمالی را مخاطب قرار دادند.

در ادامه، ترجمه فارسی متن اصلی این پیام قرار می‌گیرد:

  • ماشیح

Iran's Supreme Leader Ayatollah Seyed Ali Khamenei sent a highly important message to the European youth on Wednesday night to stress that the Islam that the West is trying to portray is a forged concept and not the reality

 

 

 

What follows is the full text of the message:

Read more:

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

نشید الوطنی و مدیحه بصوت الحزین الشهید جهاد مغنیه الذی یقول الی امه:

اماه انی راحل

و الملتقی عند الحسین

اماه لا لا تحزنی

اماه لا لا تحزنی

اماه لا لا تحزنی

اماه...

 

عظم الله اجورکِ یا اجمل الامهات. ام الجهاد و یا ام العماد، انت الشخص التی استشهدوا جمیعک ابنائک و قدمت حفیدک.

اضغط على الصورة لتحمیل

برای دانلود روی عکس کلیک کنید

 

مداحی سوزناک شهید جهاد مغنیه خطاب به مادرش از رفتنش نزد اباعبدالله الحسین علیه‌السلام سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که اندوهگین نباشد.

 

 
  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

تکیه داده بود به درخت سیبِ خانه‌اش در نوفل لوشاتو. هرکس به دیدنش می‌آمد یک طور مسحور او می‌شد. دانشجوهای ایرانی مقیم فرانسه با دیدنش خود را در روح آسمانی او باز یافتند، خبرنگارها محو کاریزمایش شدند و همسایه‌های نوفل‌ لوشاتو هم فهمیده بودند «آقا روح‌الله» با همه‌ی آن‌ها که تا آن روز دیده اند فرق دارد. آن‌ها «روح‌الله پیامبر» را در این میراث‌دار همه‌ی صاحبان عهد می‌دیدند.

پیغام دادند فرانسه جای فعالیت سیاسی نیست. آن‌ها را به دموکراسی خودشان ارجاع داد. گفت این محدودیت‌ها خلاف شعارهای شماست. اگر قرار به سکوت باشد، ترجیح می‌دهم طبیب دوره گرد قلوب مردم باشم در این فرودگاه و آن فرودگاه. از این کشور به آن کشور. اما دست از هدفم نخواهم کشید.

«آیت‌الله» بعد از یکصد و بیست روز رفت، اما فرانسه ماند و مردمش و عشقی که روی دلشان مانده بود. عشق به آیت‌الله و عشق به پیامبری که آقا روح‌الله فرزند و شاگرد مکتبش بود.

دوباره فصل بهار فرا رسیده است و این بهار نه بهار شکوفه زدن درختان، که ایام شکوفه زدن دل‌ها در زمستان مرده غرب است. دیری نپایید که از آخرین روز حضور آقا روح‌الله تا امروز و در ظلمت و تاریکی بی‌انتهای بی‌بند و باری‌ فرهنگ لیبرالیسم فرانسه، روح اسلام با قلوب مردم فرانسه پیوند خورد و روز به روز بر تعداد عاشقان خاتم النبیین افزوده شد و  یک بار دیگر طبیب دوره گرد قلوب مردم با «مرهم‌های موثرش» به راه افتاده؛ پیامبر رحمتی «که تحمل رنج برایش سخت است».

این قرن، قران اسلام است وعجیب نیست که این بار دولت فرانسه از تسخیر قلوب مردمش و مردم جهان بهراسد. آن‌ها یک بار تاثیر روح قدسی «امام» را از خانه‌ی کوچکی که در «نوفل لوشاتو» مرکز دنیا شده بود دیده اند. غرب در باتلاق اضمحلال فرو افتاده است و با اقدامات توهین آمیز نسبت به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم در منجلاب دست و پا می‌زند.

حقیقت این است که نور عالم را فرا خواهد گرفت و دموکراسی و لیبرالیسم غربی در برابر اسلام ناب محمدی زانو خواهد زد و از پشت توهین‌ این روزها به مهربانترین فرستاده خدا، خورشید اسلام است که با نام «محمد» در میان جوانان و کودکان، زنان و مردان بیرون می‌آید.

 
  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

خبر رسید توی بمبارون جولان، «جهاد مغنیه» پسر حاج عماد شهید شد.

ناخود آگاه یاد سخنرانیش توی شهادت حاج عماد افتادم:

.... حصدته فی حیاتک انتصارا و فی آخرتک رضوانا

لیکن الحب الذی یغمر قلبک لهؤلاء الناس

الذین کنت تفرح لفرحهم و تحزن لحزهنم. لهذا الشعب الابی المقاوم...

.

.

.

باسمک یا والدی اقول لاب الشهدا سماحه امین العام الحزب الله

نحن معک

نحن اولادک کما کنت کل ابناء الشهداء

نمضی معک حیث تمضی

لن نترک المسیره

لن نترک الساح

لن نترک السلاح

لبیک یا نصرالله...

 

 

راست می‌گفت مردانه ایستاد تا امروز. مردانه شهید شد.

نمی‌دانم، اما خدا کند مصاحبه کرده باشد با «جهاد»

ضاحیه بوی شهادت می‌دهد. همان روزها که بودم هم چند شهید آوردند، اما امروز دوباره بوی عماد مغنیه گرفته

کاش این چند روز «ضاحیه جنوبی» بودم...

 

شهادتت مبارک

سخنرانی جهاد مغنیه در روز شهادت پدر

 

 
  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

شهید سیدمرتضی آوینی:

بهار سر رسیده است و شقایق‌های وحشی و گل‌های سفید نوروز، بدون ترس از آتش جنگ و پوتین‌های خشن سربازی، سر از خاک بیرون آورده‌اند. آیا می‌توان گل‌ها را بهانه کرد و از جنگ گریخت؟

لازمه‌ی تکامل عالم، جنگ بین اهل حق و اهل باطل است و واماندگان و اهل تقاعد نمی توانند نقاب صلح و سلم را بهانه‌ی نشستن کنند و در خانه ماندند. جنگ بین حق و باطل همان همه با فطرت عالم توازن و تناسب دارد که گلهای شقایق وحشی با دامنه‌ی تپه‌ها.

شقایق وحشی نیز داغدار واقعه‌ای است که در کربلا رخ داده است. آیا می‌توان جهان را در کف جهال و فساق و قداره‌بند‌ها رها کرد و دم بر نیاورد؟ اگر نه، همه‌ی ما در برابر اقامه‌ی عدل مسئول هستیم به کربلا داغی بی التیام بر سینه‌ی همه‌ی بشریت است.

نوروز سر رسیده، اما آن کشاورز بیرجندی به روستای خویش باز نمی گردد، اما زیبایی های عالم را خوب می شناسد و گل‌های سفید نوروز، گل‌های اشتیاقی هستند که با نسیم بهار بر خاک مطهر قلب او جوانه زده‌اند. اما چگونه می‌توان از قلب‌هایی که دیگر نمی‌تپند غافل شد؟

اما چگونه می‌توان کربلا را از یاد برد؟

 

میان ظاهر و باطن عالم نسبتی است که جز اهل حق در نمی‌یابند. او می‌داند که اندیشه‌ی علوی با زندگی عبدالرحمن عوفی جمع نمی‌شود. او می‌داند که عاشورا و عافیت با هم جمع نمی‌شود. او می‌داند که نمی‌توان «یا لیتنی کنت معکم» خواند و در خانه ماند و خود را دیندار دانست. آیا کسی جز خویشتن را نیز می‌توان فریفت؟

دهر بر محور حق و عدل می‌چرخد و هیچ چیز در آن گم نمی‌شود. آیا می‌توان خود را دیندار دانست و در عین حال آن‌همه تعلل ورزید تا عصر عاشورا برسد و کار از کار بگذرد؟ پیکرهای بی‌سر شهدا لگدکوب شده‌اند و گوشواره از گوش دختربچه‌های آل‌الله کشیده‌اند و شکوفه‌های هلو را بر تن فرزندان رسول الله پرپر کرده‌اند و زنجیر بر گردن ولی خدا و وصی رسول او انداخته‌اند.

 

روی سخن، پیش از همه با دینداران است، آنان که فریاد هل من ناصر حسین بن علی را از کربلا شنیده‌اند، اما در میان ضعفا و قاعدین در خانه مانده‌اند و اخبار جنگ را تنها از رادیوها گوش کرده‌اند و پنداشته‌اند که در ثواب مجاهدین راه خدا نیز شریک هستند. آیا می‌توان در خانه خفت و در ثواب مجاهدین راه خدا شریک بود؟ آیا می‌توان فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» سر داد، اما تشنگی در راه خدا را تجربه نکرد و در محاصره‌ی دشمن نیفتاد و پیکر برادر شهید را ساعت‌ها بر گرده نکشید؟ آیا می‌توان فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» سر داد، اما مارش عملیات را در خانه از رادیو شنید؟

نه، سال‌ها از عاشورا گذشته است، اما هنوز حکومت کره‌ی زمین در کف یزیدیان است و تا آن‌گاه که حکومت در کف یزیدیان باشد داغ کربلا تازه است و با گذشت زمان التیام نمی‌یابد.

 

 

 
  • ماشیح

انا لله و انا الیه راجعون

 

قلب‌مان درد می‌گیرد وقتی «بی‌شرف»‌های فرانسوی، برای چندمین بار چهره‌ی توهین آمیز بزرگترین نور الهی، یعنی «شما» را می‌کشند.

اذیت شدیم...

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تبت یدا ابی لهب و تب...

 

 

 

توهین به ساحت قدسی مهربانترین فرستاده خدا، پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم بر عاشقانش تسلیت باد.

 
  • ماشیح