اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۲۴۷ مطلب با موضوع «چرک نویس» ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

کار خودم که مونده و 4 روزه عقب افتادم ازش هیچ

دس با آب خونه به میمنت و مبارکی گرفتگی شدید پیدا کرده و کار به کنده کاری رسیده به قول افغانی‌های عزیز.

از اونجا که لوله‌کش خونه یه آدم سه نقطه و شایدم سه ستاره بوده، لوله رو دقیقا از کنار سنگ توالت برده و با ضربه کلنگ لوله خونه نابود شده. امروز که جایی بودم، الان تازه رسیدم حوصله ندارم چیزی بنویسم و حتی به نوشتن فکر کنم

فردا هم حکما درگیر دس با آبیم

دیروز هم درگیر ایشون بودیم

 

فردا شب یا پس فردا با عکس‌های 22 بهمن و دو سه تا صوت جدید به روز میشم

ان شاءالله

 

هم خسته ام، هم حوصله ندارم.

دعا کنید

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

حکایت مسئولین و ارگان‌ها تو 22 بهمن و دعوت‌شون از مردم، حکایت آدمیه که یه مشت تخمه داره می‌بینه نفر بغل دستیش یه کاسه تخمه بزرگ داره، می‌ره تخمه‌هاشو میریزه تو کاسه‌ی اون، میگه بیا باهم شریک شیم.

 

دعوت رییس جمهور از مردم، دعوت مسئولین از مردم، دعوت سازمان تبلیغات اسلامی از مردم، دعوت حزب باد و حزب خاک از مردم، دعوت حسین آقا فریدون از مردم...

حالا می‌خوای تخمه‌هاتو قاطی تخمه ما کنی بکن، ولی پررو بازی درنیار.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

شادی روح امام شهدا و شهدا، خصوصا سید شهیدان اهل قلم صلوات.

 

سال قبل با مجید یه سری طرح زدیم برای 22 بهمن و پرینت کردم فامیل بردن با خودشون

امسال هیچ کاری نکردم. یه حس ناخوشایندی دارم.

دوست دارم یه کاری انجام بدم که دلم آروم بشه. که یه کاری کرده باشم.

ایکاش 22 بهمن به جای رییس جمهورها، حضرت آقا صحبت می‌کرد. مثلا فرض کنید با شور و شوق می‌رسید میدون آزادی رییس جمهور بیاد صحبت کنه. حالا برای ما که این رییس جمهور آزار دهنده است، قبلی هم تا حدی آزارمون داد.

اما کلا مثل این می‌مونه که ماکارونی مشدی درست کرده باشی، برسی به سیب‌زمینی ته قابلمه ببینی سوخته!

رییس جمهورهامون عمدتا حکم سیب زمینی ته قابلمه رو دارن. سیب‌زمینی سوخته!

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

هر موقع مطلب بلند می‌نویسم، دکمه ذخیره رو می‌زنم که اگر صفحه پرید مطلب از بین نره.

آخرین باری که دکمه ذخیره رو زدم مثل اینکه عمل نکرده یا حواسم نبوده

دستم خورد همه‌اش پرید

نابودم کرد

 

آخه چرا؟ :((

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

دلم می‌خواست طرحم رو یه جوری برسونم دست شهاب مرادی.

نمی‌دونم اخلاقش چطوریه؟ اما آدم دغدغه‌مندیه. نهایت می‌خونه و پاره می‌کنه. مثل جاهای دیگه، اما عوضش من کاری که باید می‌کردم رو کردم.

 

اعصابم بهم می‌ریزه از این وضعیت.

ترجیحا یکی پیدا شه که با آقای شهاب مرادی ارتباط داشته باشه، یا با دکتر قالیباف.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

مطلب نوشتن هم سخت شده‌ها! خودمونیم.

گفتم یه مطلب دارم در مورد خوانندگی زن و آواز زنان می‌نویسم. پرهیز از ورود به نگاه فقهی و داشتن رویکرد نگاه دینی به قضیه خیلی مهمه. یعنی در محدوده فقه نظری نخواهم داد، اما در حوزه دین بدون فقه نظر خواهم داد. یک صفحه نوشتم حدودا، اما حداقل یک صفحه دیگه باید نوشته شه.

دیگه نکشید ادامه‌اش رو.

باشه برای بعد و ان شاءالله فردا.

 

نوشتن سخت شده.

سخت از این جهت که هیاهو و جنجال‌های روزهای گذشته دقیقا چیزی بوده که طرف مقابل می‌خواسته.

شدیدا معتقدم تیم رسانه‌ای دولت یازدهم عالی عمل می‌کنه. توی تمام دعواها این دولت هست که برنده است. چون فضای هیاهویی ایجاد می‌شه که مدنظره دولته.

من از اینکه اسمم شبیه حسام‌الدین اشناست هم ناراحتم، اما دولت یازدهم نه‌تنها امنیتی‌ترین دولت جمهوری اسلامی بوده، که از لحاظ رسانه‌ای هم لقب «ترین» رو می‌گیره.

البته که به زعم من باید اسمش رو رسانه‌ای وابسته به «لیبرال‌ها» بدونیم و بخونیم.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

دعوت می‌کنم پنج روز گذشته اکران فیلم‌های جشنواره فیلم فجر رو با روایت «امیر اهوارکی» بخونید.

 

روز اول

روز دوم

روز سوم

روز چهارم

روز پنجم

 

یک بار دیگر جشنواره؛ یک بار دیگر شستشوی انقلاب اسلامی از سر تا پا

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

از پگاه برخواسته و چشم شسته، به گوشی زل زده و به خواندن تیتر جراید مشغول شده.

از سوی مجید آمد پیامی که آن پیام حاوی کلامی و آن کلام اشارت به فستیوالی.

لینک فستیوال باز کرده و به توصیه مجید گوش کرده و فراخوان دانلود کرده.

چون بخش مسابقات بدیدیم، دست از موبایل کشیدیم و لپتاپ خویش را روشنیدیم.

چون نام بخش رادیواینترنتی از مجید شنیدیم، رادیوانقلاب خویش در وبلاگ بدیدیم و بسی وسوسه‌ای اندرون خود چشیدیم.

ثبت نام کرده و بزودی فایلهای لازم ارسال کرده و شاید از پس سال‌ها کم شانسی، این بار اقبال به ما روی آورده و وجهی را در باب جایزه برده، که با آن پول قرض خویش بدادیم و سر خجالت از لاک خویش برون آوریم.

 

اما بعد

مطلبی مفصل در مورد «وزارت ارشاد» و بحث «موسیقی و خوانندگی زن» و «ترویج موسیقی» می‌نویسم و بزودی در نیوک لیدر قرار خواهم داد. شدیدا از نگاه جناحی بیزارم و سعی دارم برخلاف جار و جنجال روزهای اخیر، چنان نکنم که طرف مقابل و دولت می‌خواهد.

در این وانفساه، این شلوغی‌ها بیشتر از هر چیزی به دولت کمک کرده و می‌کند.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

از عزا درآمدیم و از قضا، به یک جای خوب وارد شدیم.

سخن گفتن از آن‌ جای خوب بسی زود بوده و فرموده اند: گفتن آنچه انجام نشده، نقصان کار را پدید آید.

از آن خروج و در این ورود خیری است که کلام مراد {از میان جمع مجازی رفته}، ما را حاصل کرد و امید است که این خیر ظاهری امروز، از پشت ابر رخ بنماید و بیشتر و کامل‌تر آفتاب خود را عیان کند.

که اگر چنین باشد، از این آفتاب و از این اقبال مناسب نه فقط بنده و مراد المریدین، که آن دوستان قدیم‌الایام را نیز یحتمل منفعتی باشد.

 

و اما بعد:

دهه فجر آغاز شده. واقعا این دهه تبریک گفتن داره. مبارک‌تون باشه دهه فجر.

الحمدلله با لطف شما صوت‌ها رو با جدیت دنبال می‌کنم. دو کار دیگه امروز ضبط شده و به زودی میاد روی وبلاگ.

دلمون از دست دولت و وزارت ارشاد خونه. اما در همین حد و اندازه و نوشتن اینجور چیزها فعلا کار از دستمون برمیاد و به یک مقاله یا نوشته‌ی کوتاه نیوک‌لیدری عمدتا ختم میشه.

ان شاءالله اینده بهتر و به درد خورتر از این باشیم.

 

این مطلب بعد از سه روز عزای وبلاگی بود و صرفا برای باز کردن مجدد کرکره‌ی دلی که واقعا رفتن «مجید» اذیتش کرد.

هرچند ما با همیم ان شاءالله، تا ظهور.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

به سبب به باد رفتن مُرادالمریدین، منصوب البلاگین، صاحب القابین، سلطان البی‌چیزین مجید الچکارین، سه روز عزای وبلاگی اعلام می‌کنیم.

همچنین با ابراز تعجب از اینکه ما گیجیم یا ایشان، به سبب اعلام بسته شدن وبلاگ در 25 بهمن و بستن آن در روز کنونی، اعلام می‌داریم طرح خز کردن اقدام ایشان را آغاز نموده و طی یک عملیات خزبازار، ممکن است با سایر مریدان دست به یکی کرده و همگی به اتفاق وبلاگ خود ببندیم.

البته بدیهی است وبلاگ دیگری آغاز بنماییم و چیزهای خود درون آن کنیم.

 

به همین جهت همچنان که متذکر شدیم به جهت از دست دادن چیزهای آن بالِگ بی‌وبلاگ، سه روز عزای وبلاگی اعلام کرده و با سینه‌ای سوخته و داغی بر دل نشسته، تا روز شنبه هیچ مطلبی درج نخواهیم کرد.

همراهی شما در این طرح، موجب امتنان خاطر و صبر بازماندگان و مریدان و حلقه به گوشان آن مُراد دل بند می‌باشد.

 

 

از طرف ملازم المرادین، الاستاذ حسام الدین

  • ماشیح