اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

سه روز عزای وبلاگی

چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۳۳ ق.ظ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

به سبب به باد رفتن مُرادالمریدین، منصوب البلاگین، صاحب القابین، سلطان البی‌چیزین مجید الچکارین، سه روز عزای وبلاگی اعلام می‌کنیم.

همچنین با ابراز تعجب از اینکه ما گیجیم یا ایشان، به سبب اعلام بسته شدن وبلاگ در 25 بهمن و بستن آن در روز کنونی، اعلام می‌داریم طرح خز کردن اقدام ایشان را آغاز نموده و طی یک عملیات خزبازار، ممکن است با سایر مریدان دست به یکی کرده و همگی به اتفاق وبلاگ خود ببندیم.

البته بدیهی است وبلاگ دیگری آغاز بنماییم و چیزهای خود درون آن کنیم.

 

به همین جهت همچنان که متذکر شدیم به جهت از دست دادن چیزهای آن بالِگ بی‌وبلاگ، سه روز عزای وبلاگی اعلام کرده و با سینه‌ای سوخته و داغی بر دل نشسته، تا روز شنبه هیچ مطلبی درج نخواهیم کرد.

همراهی شما در این طرح، موجب امتنان خاطر و صبر بازماندگان و مریدان و حلقه به گوشان آن مُراد دل بند می‌باشد.

 

 

از طرف ملازم المرادین، الاستاذ حسام الدین

  • ماشیح

نظرات  (۱۶)

نه آقا این حرفها هم نیست!
بنده سه روز و اندی خونه نبودم در صورتی که یک هفته است چیزی ننوشتم! عمرا اگه بتونید من رو از روال جنبش خارج کنید :))
پاسخ:
دیگه چاره ای نداریم قبولت کنیم :v
مجید!
قرار بود بیست و پنچم بری که؟!!!

بعدم اینکه من میخواستم به احترام مجید و با تاثیراتی که از حرفها و وصیتهاش گرفتم کلی تغییرات تو وب ایجاد کنم! دو سه روز ننوشتن که چیزی نبود!
مجید ببین چقد تاثیر گذار بودی :)
پاسخ:
نکنه قراره این سه روزی که نبودی رو بر پایه همراهی با ما بذاری؟ :D

  • اولیای شیخ
  • سلام!
    اومدم از عزا درتون بیارم.
    شل کنید که راحت تر دربیاد

    ممنون که عزا نگه داشتید. ان شالله هرچی خاک اون مرحوم بود، بخوره تو سر شما!

    ریشاتونو بزنید! برید آتلیه و ارایشگاه و پست هاتون رو بزنید
    :))
    :O
    :))
    سلام علیکم
    این صفحه چقد جالبه،هم نوشته اصلی هم نظرات
  • فاطمه فاطمی
  • ای بابا... اونطرف نوشتین دیگه نمینویسین، فکرکردم کلا نمینویسین!

    راجع به این مطلب خواستم یه چیزی بگم دیدم جمع و بحث مردونه س نمیگم ولی سوای موضوع، متن و انشا عالیه :)
    پاسخ:
    نه اون طرف هم موقتیه چند ماهه است تا یه سری کارها رو انجام بدم ان شاءالله.
    اگه خواستین خصوصی بگین، اگرم نه هیچ. هر جور تمایل داشتید.

    لطف دارید

    الان با این حرف ها ارزش حرکت ما رو میخواین بیارین پایین؟ :/
    بخاطر شما نمی نویسیم D:
    پاسخ:
    فرافکنی میکنه که جلوی حرکت بزرگ مارو بگیره :v
    کور خونده



    در پاسخ به مجید:
    درسته ما کلا" نمی نویسیم آما چیزی که مهمه نیّت افراده :دی

    الان نیّتمون واسه خز کردن حرکت شوماست:دی نیّت ـه هست که به کار ما ارزش میده :))
    پاسخ:
    :D افرین همه پایه ان خوشم میاد
    اگه می‌دونستم، زودتر قیام میکردم و نمیذاشتم بسته شه :D
    علیرضای بزرگتر!
    دارم واست :))

    انصافا تیکه ت معرکه بود :v

    و اما علیرضای کوچکتر(البته از لحاظ سنی)
    واسه تو هم دارم :))

    و اما مسیح و دیگر دوستان:
    شما همینجوری نمینویسید! چرا منو بهونه میکنید؟
    :v
    پاسخ:
    برو برو! ما خودمون اینکاره ایم.
    اینارو میگی که ما بگیم تو رو بهونه نکردیم و بنویسیم؟

    ما تورو بهونه کردیم :v
    آخ آخ عجب چیزی گفتین :))
    خیلی عالی بود. D:
    پاسخ:
    معرکه 
    حالا نتم ضعیفه
    بعدا میام فحشش میدم!
    اینم هروقت از میره خواستگاری بهش زن نمیدن وبلاگشو حذف میکنه!
    پاسخ:
    :v
    معرکه بود

    تو را به عنوان مرید برتر به سمرقند و بخارا فرستیم تا ایامی چند به نیکی سپری کنی
    الان بزرگترین جفا در حقشون همین خز کردن حرکته :))
    و اما بعد!
    من که پایه ام D:
    پاسخ:
    :v مُرید میشم واقعا :P

    خوبه تا شنبه نمینویسیم پس
    پوزش مرا بپذیر یا شیخ،تو را به داشتن مریدی چون من موجب ننگ است و خسران،لکن عذر قصور خواسته و امرت را اجابت کنم :دی لبیک یا شیخ :))
    من تا کنون مخوابیده ام لکن تو چرا خواب نداشتی یا شیخ؟! آی شلوغ:دی

    راستی مساله یا شیخ،چرا چنین کنیم و هدف از این امر چه باشد؟ آیا چالشی ست همچون دلو ماء ؟
    پاسخ:
    هدف؟
    این مرید چه میگوید؟ هدف چه باشد؟
    از دست دادن مراد المریدین مصیبتی جانکاه است و دست بر قلم نبردن به ایام سیّم، زیادت و افراط نباشد.
    البته در این طریق مریدان به شرط «لا اکراه فی الدین» همراهی ما کنند :D
    دگر به یقین دریافتم که وقوع من موجب عزیمت شیخ شدندی و مرا توان این نَبُوَد،دلیل این عزیمت نیافتم لکن بر مغز خویش رجوع نمودندی و فکری برآوردم و لیک نتیجتی مرا حاصل نشد،لکن عربده ایی از ضمیر خویش کشیده تا آنسوی جهان را به آتش افکندی :دی

    جدی جدی من اونبار یه دو سه هفته بی چیز رو خوندم جمعش کرد حالا فکر کنم دو هفته اس که قاب ـش رو دیدم که اونو هم داره میبنده :/ مسئولین رسیدگی کنن لدفن :{
    پاسخ:
    شیخنا المتغیر برفت و ما را به جرگه یتیمان وبلاگ نویس متصل کرد.
    تو نیز دل به وبلاگ و وبلاگداری مبند که روزی چند دوام نداشته باشد.


    ای مراد!
    تو خود آگاهی که از ابتدای آشنایی با تو، هرچه بکردم و بخریدم و برفتم و به نفتم! جملگی خز بشد
    از گوشی تا لپ تاپ و چه و چه.
    حال تو را به سیبیل نیچه قسم که نگذار این حرکت خز بشود.
    و اما نصیحت دوم این که مریدان من همگی جمع آوری کن و زیر بال و پر خویش بگیر تا جذب حداکثری جبهه مقابل نشوند. چرا که در این ضرری آشکار باشد.

    اوکی؟
    D:
    پاسخ:
    سالیانی است که چنین کنیم و چنان بنماییم ای مراد المریدین.
    با خودکامگی مراد مواجه شدیم و باز یک بار دیگر با تلخ کامی طریقت مریدی کنیم
    آنچه گفتید را گوش کنیم و مریدان به زیر بال و پر خود جمع کنیم. سعی بر آن باشد که به طریق مراد اعظم رفتار بنماییم تا انچه موجب خوشحالی دشمن است به یاس تبدیل گردد.

    طرح بستن وبلاگ را ملغی اعلام کنیم، لیکن این سه روز عزای وبلاگی که گفتیم بر سر جای خویش باشد.
    ملازم المرادین، الاستاذ حسام الدین
    (بغض)

    بابا جان! دکمه حذف وب رو میزنی بهت 72 ساعت وقت میده
    دست من نبود
    ولی ماست مالی نمیکنم و قبول دارم که چرا واقعا زدم 25 ـم؟
    :|
    پاسخ:
    گمان نمودی با این مهملات میتوانی جان سالم به در بری؟
    زهی خیال باطل ای مراد
    مریدان خود رها بکردی و پشت آنان بشکستی. ضربتی عظیم بر پیکره ایشان گذاشتی و داغی فرونخفتنی بر دلشان بینداختی
    و اینک دعا بنماییم که هرچه زودتر چند روز عمر مجازی ما به سر رسد...کلاغه به خونش نرسد
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی