- ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۰۳
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ویندوزم به درجهای از نابودی رسیده که هر سی ثانیه یک بار، مرورگرها هنگ میکنن و 10 ثانیه توی هنگن.
یعنی مثلا الان که تایپ میکنم، 20 بار گیر کرده
مسنجر هم که کلا باز نمیشه، وقتی مسنجر رو با مروگر باز میکنم دیگه اصلا حرفشو نزن
تا برگردم هم نمیتونم درستش کنم.
بالاخره دوریالی آقای دهنمکی انقدر مزخرف بود که صدای جماعت حزباللهی سایبری رو دربیاره.
صدای همون آدمایی که تا دیروز هرچی تو صفحه فیسبوک این آدم نوشتیم، نساز خواهشا. واسه انقلاب فلم نساز.
فحش دادن که شما جلوی کارگردان انقلابی این مملکت رو میگیرید.
حالا دوستان واسه ما انقلاب شناس شدن و فهمیدن نه، ایشون واقعا مزخرف میسازه.
البته من نقد به دهنمکی رو با فحش دادن بهش درست نمیدونم، کاری که مخالفینش که اتفاقا اصلا دلسوز انقلاب و آرمانهای مردم نیستن میکنن.سینمای دهنمکی هرچند آبگوشتی، باید درست و اصولی نقد بشه.
حالا دوستان مذهبی هم به واسطه سریال جدید همه منتقد شدن. نقدها هم همه غیراصولی و نادرست هست و نشون میده عمدتا الفبای نقد رو بلد نیستن.
ما که بعد از اخراجی های 2 که اون هم در تلویزیون دیدیم، چیزی از ایشون ندیدیم و نخواهیم دید، اما ترجیح میدم نه الان و در موقع جوگیریهای دوستان انقلابی که سادهلوحانه با کمپین تعطیلی سریال معراجیها همراه شدن، و نمیدونن هدایتکنندههای اون جریان زیاد انقلابی و دغدغهمند نیستن، که بعدها در موردشون چیزکی بنویسم.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بیهمگان به سر شود
بیتو که با سرعت 100 کیلومتر در ساعت...
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
2 ماه هست طرحی رو به یک «گوسفند» که قبلا در موردش نوشتم، دادم و هیچ خبری از اون «گوسفند» نشده.
اصرار دارم که «گوسفند» خطابش کنم. نه برای اینکه طرح من رو تایید نکرده، جواب مثبت نداده یا ...
دقیقا برعکس.
برای اینکه اصلا جواب نداده. برای اینکه دو ماه وقت من رو گرفته و ذهن من رو درگیر بیشعوری خودش کرده.
زنده باد داعش چون در این دو ماه از لحاظ رسانهای کارهای بسیاری کرده و من در این دو ماه معطل بررسی طرحی بودم که اگر وقت گذاشته میشد یک یا دو روزه جواب داده میشد.
آره یا نه.
طرح شما خیلی ضعیفه آقای حسام.
قطعا من از این حرف خوشحال میشدم و تکلیف خودم رو میدونستم.
ما تا اسیر این گوسفندها هستیم، نهتنها به هیچ جا نمیرسیم، درجا هم میزنیم.
کارهای فرهنگی کشور عزیزمون هم اسیر گوسفندهای زیادی هست. گوسفندهایی با سر انسان و انسانهایی با سر «خر».
والسلام!
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
در یک تصمیم یهویی، مسافرتی که قرار بود شنبه صبح باشه، فردا صبحه.
خانواده قراره برن یزد.
نمیخواستم برم، اما به دلایلی میرم.
یعنی به دلایلی دوست دارم برم.
اما...
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
گویی که هرکجا پا میگذاری، دُم است.
تموم شد بالاخره.
با یاری خدا و مسئولین؟
آره.
خدا که خداست، مسئولش هم مجید بود. انصافا دمش گرم. متن رو نوشتم. مجید داره طراحیش میکنه.
پدر گرامی اومد جلوی چشمام، قطعا پدر مجید هم داره میاد جلوی چشماش ولی ان شاءالله خوب میشه.
اگه به جای 4 روز، 10 روز وقت داشتیم، میشستم چار تا چیز میخوندم و حداقل دنبالش میرفتم. اما همینقدر هم به نظر خودم خوب بود.
نمیدونید چرا اسم پست رو «اینی» که میبینید گذاشتم.
ماهنامه که فعلا رفته تعطیلات.
اما این حرکت انتحاری نشون داد هنوز از دوران اوج من و مجید هیچ چیز کم نشده، که اضافه هم شده.
اون موقعها متن مینوشتم با معلومات خودم. الان باید دنبالش میرفتم و در موردش میخوندم، بعد مینوشتم.
مجید هم توی یک روز داره طرحها رو میزنه.
این یعنی یک «انقلاب حرکتی».
موشکهام از 3600 نقطه آماده شلیک هستن، ولی ترجیح میدم فعلا از گنبد آهنین استفاده کنم تا شلیک موشک!
اهان.
هفتهی آینده که میاد نیستم، ولی هفته بعدش سعی میکنم برم دنبال چند تا کار.
اینجوری نمیشه دست روی دست گذاشت. باید حرکتی زد.
مثل همیشه باز هم با مجید!
هم ایدهاش توی ذهنم هست، هم قابلیت اجراش رو داریم. فقط نباید دست روی دست بگذاریم.
توی این یک هفتهای که نیستم، باید استارت کار هالیوود رو توی ادیوس بزنم.
بخش کاغذیش موفق بود. تایید شد. اون هم توسط کسی که هرگز فکر نمیکردم کلمه «خیلی خوب بود» رو به زبون بیاره.
البته اون هم به لطف خداست.
نمیدونم دقیقا چند روز مونده به محرم، ولی حدودا 55-60 روز مونده.
امیدوارم امسال برخلاف پارسال باشه...
پارسال خوب نبود.
اصلا خوب نبود.
نمیدونم چرا فایرفاکس بلاگ رو باز نمیکنه و البته کروم.
باید با این مرورگر پراکسی داره بازش کنم.
هرچی هست، زیاد دووم نمیاره این شاخ بازیاش. دو سه روز دیگه ویندوز رو ناک اوت میکنم.
فعلا حرفام ایناست.
حرفهای روزانه و چرندیات.
بچهها فردا ساعت 11 جلسه گذاشتن. من تا همین الان پای این متنه بودم. اصلا ذهنم واسه نوشتن واسه اونجا آماده نیست.
ولی باید یه کاری کرد.
دارم به یه سبک جدید واسه نوشتن این «چرندیات» فکر میکنم.
نمیدونم قراره چی بشه، یا اصلا باشه، ولی اگر بشه یه سبک جدید و جالب خواهد بود!
اگه بعضی چیزها رو متوجه نشدید، خودمم نشدم. فعلا در مرحلهی Test هست. به قول آقای دوست، مبعث ازش رونمایی میکنیم :D
در نهایت
چندین جملهام رو از همین پست حذف کردم.
فعلا...
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
باز خداروشکر درحد پلانکتونها انگلیسی بلدیم، یه چیزایی نوشتیم.
سه چهار ساعتی بود چند صفحه متن خوندم و تر جمله کردم. چون ترجمه که نمیکنیم :D
زندگینامهها رو هم میشد کپی کرد رفت، ولی خودم نوشتم. یعنی بازنویسی کردم چون عادت دارم و دوست دارم این کار رو.
حالا این 8 صفحه تازه شد بخش اول.
دو بخش دیگه مونده.
دلم برای مجید میسوزه :D
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نشستم پشت لپتاپ و دارم خاطرات جنگ رو با خودم مرور میکنم.
Andy William داره a time for us رو میخونه.
دونه دونه عکسهامون با خاطرات جلوی چشمام میان.
روزهایی که سالهاست ازش میگذره اما خاطرات نه چندان شیرینش هنوز توی ذهنم هست.
شاید مجید بیچیزف شیرینترین خاطره اون روزهای تلخ باشه. کسی که گرمای بودنش اون روزهای سرد رو قابل تحمل میکرد.
این عکس دوتاییمونه توی نبرد استالینگراد
سمت راستی مجیده و سمت چپی من.
هیچ چیز توی اون سرما لذتبخشتر از کشیدن سیگار نبود.
خصوصا وقتی باید چند ساعت توی یک چاله به این صورت دراز میکشیدی تا فرمان حمله صادر بشه.
بعدش هم معلوم نبود زنده باشی یا نه. و اگر برمیگشتی معلوم نبود بین مجروحین برمیگردوندنت عقب یا توی جبهه بودی.
جنگ بدی بود، اما برگشتن به خونه از اون بدتر بود.
دوست داشتم همونجا بمونم. با مجید.
و حالا سالهاست که میگذره از اون روزها
میرم سراغ عکس بعدی
و آهنگ belarmia
آه...
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آخه چرا؟
چرا وقتی من دلم نمیخواد ویندوز عوض کنم، فایلهای system32 شروع میکنن به ارور دادن؟
مرورگرم رو میبندن؟
بعد میبینم فتوشاپم دیگه باز نمیشه.
بعد روز بعدش ادیوس
حالا هم افترافکت؟
آخه چرا؟
بدبختیش اینجاست که باید یه فولدر Desktop دیگه هم بسازم.
این یعنی اینکه علاوه بر 6 بار قبلی که پوشه Desktop ساختم و هرچی داشتم ریختم توش، بعد ویندوزمو عوض کردم، حالا باید هفتمیش رو هم بسازم.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
امروز دقت کردم دیدم سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار با مسئولین وزارت امور خارجه و صحبت دو روز قبلش با هیات دولت از تلویزیون پخش نشد.
اینکه میگم پخش نشد، به این معنی نیست که اخبار پخشش نکرد. نه.
ساعت 10، 10 و نیم همون شب سخنرانی، شبکه یک صحبتهای حضرت آقا رو پخش میکنه.
چرا صدا و سیما پخش نکرد؟ یک سوال هست
و اینکه چرا زنگ نمیزنیم به 162 اعتراض کنیم، سوال دیگری.
این هم در ادامه پست قبلی که خودش جدا شد.
شب به خیر.