- ۴ نظر
- ۰۱ تیر ۹۳ ، ۲۱:۳۸
بسم الله الرحمن الرحیم
...
آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهاشان زیر شنی تانکهای شیطان تکهتکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست، اما راز خون آشکار شد.
راز خون را جز شهدا در نمییابند.
گردش خون در رگهای زندگی شیرین است، اما ریختن آن در پای محبوب شیرینتر است و نگو شیرینتر، بگو بسیار بسیار شیرینتر است.
راز خون در آنجاست که همهی حیات به خون وابسته است.
اگر خون یعنی همهی حیات و از ترک این وابستگی دشوارتر هیچ نیست، پس بیشترین از آن کسی است که دست به دشوارترین عمل بزند.
راز خون در آنجاست که محبوب، خود را به کسی میبخشد که این راز را دریابد و آن کس که لذت این سوختن را چشید، در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی هیچ نمییابد.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
میدونم قبل از اینکه این پست رو بخونید، رفتید پست قبلی رو خوندید.
:D
پس بنابراین نمیگم اول برید اون رو بخونید.
اما بعد...
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
من و مجید در واپسین روزهای 92
پشت سیستم من توی دفتر
بعد از همکار شدن مجدد
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
عکسهایی که در ادامه مطلب هست، بخشی از عکسهایی است که در پیادهروی اربعین گرفتم.
چقدر دلم برای عکّاسی تنگ شده.
اندر احوالات عکّاس بیدوربین.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
هرچی فکر کردم چی بنویسم امروز، به ذهنم چیزی بهتر از این عکس نیومد.
میخواستم یه داستان بنویسم گفتم این مجید باز میاد میگه چرا داستان مینویسی :P
بیخیال شدم. (حالا خیلی هم بلدیم بنویسیم :D)
عکس به دلیل تحریف صحبت رییس جمهور در انتخاب واژگان حذف شد.