روضه امام حسن مجتبی علیه السلام
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
یا اباعبدالله الحسین،غریبی برادرت را ببین...
روز عاشورا شما 72 یار وفادار داشتی، اما با برادر غریبت چه کردند؟
شیخ مفید در کتاب ارشاد، جلد 2 صفحه 12 مینویسد:
یاران امام مجتبی برای معاویه نامه نوشتند که حاضرند دست بسته ایشان را تحویل دهند.
بعد در ادامه نقل میکند که در «ساباط» حضرت در اردوگاه مشغول نماز بودند که یاران او به خیمه حضرت حمله کردند و سجاده زیر پای ایشان را کشیدند که حضرت به زمین خوردند. بعد ردای ایشان را از دوشش کشیدند و «جراح بن سنان» روبروی حضرت ایستاد و با گستاخی امام مجتبی علیه السلام و پدر گرامی ایشان را به شرک متهم کرد و با شمشیر به ران آن حضرت زد که گوشت را شکافت و به استخوان رسید.
در خطبهای که معاویه هم در آن مجلس حضور داشت فرمودند:
«وقد هرب رسول الله من قومه وهو یدعوهم الی الله حتی فر الی الغار ولو وجد علیهم اعوانا ما هرب منهم ولو وجدت انا اعوانا ما بایعتک یا معاویة; 1
رسول خداصلی الله علیه وآله با اینکه قومش را به سوی خدا دعوت می نمود، مجبور شد از دست آنها فرار کند و به غار پناه آورد و اگر یارانی داشت هرگز از آنها فرار نمی کرد . من هم اگر یارانی داشتم هرگز با تو ای معاویه بیعت نمی کردم.»
در تاریخ آمده حضرت بعد از اینکه پایشان دچار جراحت شد، بالای منبر رفتند و با یاران خویش اتمام حجت کردند.
فرمودند اگر رضای خدا و سعادت آخرت خود را می خواهید، من این پیشنهاد صلح را از بین می برم و همه با هم کار معاویه را یکسره می کنیم ولی اگر دنیا و لذّات آنرا ترجیح می دهید که صلح را بپذیرید.
در اینجا همه آنان فریاد زدند که ما دنیا را می خواهیم و بدین ترتیب دنیا را بر امام حق و حجت خدا که سعادت دنیا و آخرت امّت را می خواهد، ترجیح دادند.
1- بحارالانوار- جلد44- صفحه 23
پ.ن: رد میشدند مادر و «طفلی سفید موی»
از کوچهای که قامتشان را خمیده بود
- ۹۴/۰۹/۱۸
http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1394/9/19/3888974_546.mp4
التماس دعای خیر