چرا سکوت؟
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
چند روزی نبودم.
شبی که خبر توافق رو شنیدم، جاده تهران قم بودم. متن توافق {اولین متن} برام ارسال شد. وقتی خوندم حالم بد شد و احساس خوبی نداشتم.
اینترنتم قطع بود تا امروز صبح و همینطور مانیتور لپتاپم هم دچار مشکل بود و شاید مصلحت این بود. اما بعد از اینکه برگشتم خونه تصمیم گرفتم یک هفته در مورد مذاکره چیزی ننویسم.
سعی خواهم کرد توی سال 94 در مورد مطالب سیاسی وقتی چیزی خواستم بنویسم یا 2 روز بعد بنویسم، یا اگر نوشتم 2 روز بعد منتشر کنم. یعنی حداقل 2 روز وقت بدم برای ویرایشش. این 2 روز رو برای پرهیز از اشتباه حداقلی میگذارم و امیدوارم در نوشتههام اشتباهی نداشته باشم. هرچند من اونچه ازم برمیاد رو باید انجام بدم و تکلیف بیشتری نخواهم داشت.
در مورد مذاکره یک هفته سکوت خواهم کرد. توی این یک هفته باید نظرات مختلف رو بشنوم.
دیشب صحبتهای آقای ظریف رو از تلویزیون شنیدم. سخنرانی اقای نبویان رو باید گوش بدم. متن منتشر شده ایرانی، امریکایی و متن قرائت شده خانم موگرینی رو باید بخونم.
در مواجهه با مسائل اینچنینی که نه میشه به حرف دشمن اعتماد کرد و نه متاسفانه مسئولین خودمون که پیش از این با مردم صادق نبودن، چهره مثبتی از خودشون به جای گذاشتن، سعی میکنم به دو چیز عمل کنم:
1- در مواجهه با اخباری که از سوی مقامات خودمون میشنوم، ایه 94 سوره نساء رو ملاک قرار میدم که خداوند میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَذَلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا» { ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که در راه خدا گام بر میدارید تحقیق کنید و به کسی که اظهار صلح و اسلام میکند نگوئید مسلمان نیستی بخاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا (و غنائمی) بدست آورید، زیرا غنیمتهای بزرگی در نزد خدا (برای شما) است، شما قبلا چنین بودید و خداوند بر شما منت گذارد (و هدایت نمود) بنا بر این (بشکرانه این نعمت بزرگ) تحقیق کنید، خداوند به آنچه عمل میکنید آگاه است}
دو عبارت مهم در این ایه هست. اولین عبارت مهم «فتبینوا» است. یعنی تحقیق کنید و من تحقیق خواهم کرد و عبارت دوم اینکه «لست مومنا تبتغون» یعنی اینکه بلافاصله برچسب خیانت و نامسلمونی به دوستان نزنم.
2- در مواجهه با دشمن، یعنی شیطان بزرگ و سایرین. آیهی 6 سوره حجرات که خداوند میفرمایند:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ»{اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر فاسقى براى شما خبرى آورد بررسى و تحقیق کنید تا مبادا گروهى را به نادانى آسیب رسانید، آن گاه از کرده خود پشیمان گردید} و با نگاه به این ایه شریف وظیفه داریم وقتی خبری رو از دشمن میشنویم بررسی کنیم. یعنی اینطور نباشه که اخبار فاکس نیوز و صحبتهای جان کری رو به مقامات خودمون ترجیح بدیم.
باز در اینجا هم عبارت «فتبینوا» اومده. یعنی بررسی و تحقیق کنیم که مبادا از حرفی که بدون تحقیق میزنیم پشیمون بشیم یا به گروهی اسیب برسونیم.
من تصمیم گرفتم بررسی کنم. خدا رو ناظر ببینم و بعد بنویسم. طبیعتا هر کس خدا رو ملاک قرار بده و سعی کنه جاده تقوا و انصاف رو رعایت کنه، اگر اشتباهی هم در تفسیر داشته باشه عقوبت اخروی نخواهد داشت.
علی ای حال ایکاش در مواجهات اینچنینی نیازی نبود در اخبار مسئولین خودمون دچار تردید بشیم
به قول شاعر:
شکایت به کجا بریم؟
- ۹۴/۰۱/۱۶
بذار شاد باشه شب عیدی
................................................................
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
روان پریشم که هستی.........................
یه نکته در مود بدبینی وشکاک بودن
شکاکیت یعنی کسی بدون اینکه یقین داشته باشد با سوءظن و بدگمانی به فرد نسبت دروغ بدهد یعنی درحالیکه یقین ندارد این فرد را دروغگو حساب می کند. یا اینکه یقین ندارد که فرد خیانت کار است ولی او را خیانت کار حساب می کند. بعضی ها شکاکیت شان در حد یک بیماری است.و باید به پزشک مراجعه کنند. البته تعداد این افراد زیاد نیست. بسیاری از افراد اگر به نکاتی که گفته می شود عمل کنند می توانند بر شکاکیت شان غلبه کنند
بیماری شک از آن بلاهای خانمان سوزی است که فرد مبتلا را محکوم به زندگی در جهنمی دائمی می کند. شک از رذائلی است که دنیا و آخرت انسان را با هم به باد می دهد، فرد را گرفتار نوعی سیاهی و بدبختی طاقت فرسا می کند، روابط را ویران می سازد و خانواده ها را به باد می دهد. انسان شکاک در جامعه جایی ندارد و محکوم به تنهایی ابدی است.
شک نوعی اختلال وسواسی است که گاه فرد را گرفتار رفتارهای غیرعادی و جنون آمیز می کند.
شاید یکی از راه های اولیه برای شروع درمان، تشویق آن ها به نوشتن، موسیقی، نقاشی یا هر هنر دیگری باشد که در ابتدای امر نیازی به تماس مستقیم با دیگران ندارند. بیمار از این طریق می تواند احساسات، ترس ها، نگرانی ها و عقده های خود را بیرون بریزد، بی آن که به کسی صدمه بزند. از سوی دیگر این نوع روان درمانی فردی معمولاً یگانه روشی است که این نوع بیماران می توانند تحمل کنند. هنر قادر است احساسات بیمار را برانگیزد و به تدریج در او شور و شوق پدید بیاورد.
ببین پسر ... من نمیدونم منو با کی اشتباه گرفتی یا کی در زندگی گذشتت بوده و الان هر بنده ی خدایی رو میبینی چهره ی کذایی اون فرد میاد تو ذهنت... اما توصییه میکنم پیش یه روانپزشک بری چون آیندت در خطره و مریضیت داره روز به روز پیشرفت میکنه
من خودم دوستان روانپزشک دارم خاصی آدرسشون تو خصوصی بهت میدم
یازهرا