اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

دلی داریم و ...

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

برای من که حتی سر قبر «مردگان» رفتن هم سخت است، حتما نوشتن از «مردگان» سخت و سخت‌تر است.

دست خودم نیست، سخت هست برایم نوشتن از آدم‌های «مرده».

باوجود اینکه پدربزرگ‌هایم، مادربزرگم، خاله و عموی مادرم را هم شدیدا دوست داشتم و دارم و واقعا از تمام عمق وجودم دوستشان داشتم، عموما نوشتن ازشان برایم سخت بوده، هرچند آن‌ها هم برایم مثل مرده‌های دیگر نیستند، اما قرار است از این پس از «عمو» بنویسم.

«عمو» برایم زنده است. نه از نوع توهم زنده بودن بعد از یک داغ. هرچند داغ بسیار بزرگی بود، اما خدا صبر بزرگی داد، الحمدلله.

زنده بودنش برایم از جنس آسمانی است. شاید به این دلیل است که روزی فرزندان و همسرش را گذاشت رفت جنگید. نترسید.

شاید برای اینکه جنس دوست داشتن‌های من و بهتر بگویم ما میان خودمان و فامیل، خصوصا میان عموها از جنس آدم‌ها این روزگار نیست، باز الحمدلله. جنسش از جنس آسمان است، نه زمین.

شاید برای تقوایی که سعی می‌کرد داشته باشد، حتی باوجود اینکه نظرات سیاسی‌مان هم خیلی شبیه هم نبود.

شاید برای....

هرچه هست وقتی عمو می‌رود، عجیب «اهل» خانه به هم می‌ریزند.

نه سقا بود، نه علمدار. نه دستی از او جدا شد، نه شاید بیش از گرد خاکی بر شال ماه بنی هاشم و نه حتی تشنه آبی بودیم که قرار بود برایمان بیاورد.

فقط نام‌‍اش «عباس» بود و «عمو»ی ما ...

  • ماشیح

نظرات  (۱۹)

عاشقان رفته اند سوی او بس کن این جستجو...
قوی بود
به نظر من از همه بیشتر
بچه که بودم، خیلی که بچه بودم فکر میکردم قیافه و تیپ حضرت عباس علیه السلام شکل عموعباس بوده
اصلا نمیتونستم طور دیگه ای تصور کنم

چقدر خوش تیپ بود
چقدر قوی بود
چقدر مهربون بود
چقدر دوست داشتنی بود


این پست رو از همه پسنا بیشتر دوست دارم
کاش همیشه صفحه اول بود
پاسخ:
عمو دوست داشتنی بود.
زیاد
عجیب
سلام
زنده ای
وقتی به عکست نگاه میکنم هر بار اینو عمیقا حس میکنم
واقعا حس نمیکنم فوت کرده باشی
حس میکنم رفتی مسافرت
یه مسافرت طولانی
شایدم زودتر از اونچه که فکر میکنم همدیگه رو دیدیم
من امید دارم برگردی
میگن وقتی حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه میان بعضیهایی که دوست داشتن پا در رکاب امام باشن زنده میشن
میدونم که دوست داشتی
چون با تمام دردایی که داشتی دعای عهد میخوندی
میگن هر کس 40 روز بخونه وقتی امام بیاد اون هم به یاری امام میاد حتی اگر از دنیا رفته باشه
و من امیدوارم
امیدوارم که برمیگردی
ان شا الله امام ما رو به سربازی خودشون قبول کنن
پس عمو جان بیا با هم دعا کنیم
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
سر مصاحبه امروز اسم عملیات فتح المبین اومد
یاد عمو افتادم
بعضی وقتا دلم بدجور هوایی میشه

سلام عمو جان
دوستت دارم خیلی زیاد
بجای گل برات فاتحه میخونم الان
ان شا الله به دستت برسه زود
به امید دیدار
سلام عمو جان

اینجا در قلبم برای شما همیشه چراغی روشن است...

فاتحه
سلام عمو جان
امروز صبح برات یه هدیه فرستادم
ان شا الله تا الان به دستت رسیده باشه
دلم برات تنگ شده
دیشب جات خالی بود، از این به بعد تو همه جمعها جات خالیه
ان شا الله اینقدر جات خوب باشه اون دنیا که یادی هم از اینجا نکنی
برامون دعا کن
پاسخ:
سلام عمو جان
دیشب جات خیلی خالی بود...
سلام عمو جان
ان شا الله همیشه همینجور شاد باشی
حال ما خوبه
بچه هات هم خوبن خدا رو شکر
نگران نباش
فقط برامون دعا کن
سلام عمو جان
تو این وبلاگ داری کم کم میری جزئ مطالب قدیمی
اما تو دل من جات همون جایی که بوده هست
42 روز گذشت
42 سال هم بگذره نه خوبیهات یادم میره، نه مهربونیهات ان شا الله


روحت شاد
برام دعا کن
پاسخ:
سلام.
نچ
نمیره قدیمی شه عمو جون
همیشه هست
حالا صبر کن...
بعضی وقتا میخوام بنویسم، یه چیزی هست که ننوشتم.
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
باورم نمیشه هنوز عمو
هروقت به این عکست نگاه میکنم لبم فاتحه میخونه اما باورم نمیشه رفتی
اصلا باورم نمیشه

خدایا به همه داغداران صبر بده
به ما هم
یا حی
به یادت داغ بر دل مینشانم...
چقدر جات خالیه عمو جان
چقدر دلم برات تنگ شده
چقدر زیاد تنگ شده
عمو خاک پای حضرت ابوالفضل علیه السلام هم شاید نبودی
اما چقدر روضه حضرت عباس علیه السلام رو یادم میاری
میگن:
وقتی امام حسین علیه السلام کنار پیکر برادرش اومد خواست او رو به خیمه ها برگردونه
گفتن حضرت عباس علیه السلام فرمودند که از بچه ها خجالت میکشم که نتونستم اب بیارم براشون
منو به خیمه ها نبر
اما میگن پیکر حضرت عباس علیه السلام این قدر اسیب دیده بود که امام اگرم میخاست نمیتونست برادر رو به خیمه ها ببره

عمو جان من اونجا یه کمی از این روضه رو درک کردم
درمانده شدن امام رو بالای سر برادرش یه کمی خیلی کم درک کردم
من نتونستم برات هیچ کار بکنم
خیلی سخت بود
نشستم
دستتو فقط گرفتم تو دستم تا بدونی میخام کاری برات بکنم اما ازم برنمیاد

ان شا الله به حق این ماه عزیز همنشین امیرالمومنین و امام حسن علیهما سلام باشی
داغت جانکاهه عموجان
دلمون بیشتر و بیشتر برات تنگ میشه
جات خیلی خیلی خیلی خالیه عموی سالارم


نمیگم مهربونترین
اما مطمئنم یکی از مهربونترین عموهای دنیا بودی
روحت شاد
پاسخ:
حرف نداشتی عمو...
ای بابا!
چه خبری!
ان شاءالله و حتما که آمرزیده بودند و دلتنگ یاران قدیم
مهمان شهدا هستند و این ایام ان شاءالله مهمان سفره امیرمومنان علیه السلام

عزیزی می گفت:
اینقدر رزمنده ها تو جبهه ها بالا پایین شدن
اینقدر دیدن و شنیدن و خوردن
اینقدر...
که باورم نمیشه غیراز عده‌ای اندک
بقیه به مرگ طبیعی با دنیا خداحافظی کنن!!
کی میدونه بیماریهایی که میگیرن
از جبهه ها نیست؟!
اونا شهید شدن و با شهادت و خوشحالی ما رو تنها گذاشتن و رفتن

همدردی بنده رو هم بپذیرید
التماس دعا
پاسخ:
ممنون
خدا اموات شما رو هم با اهل بیت محشور کنه
خیلی ممنونم واقعا
آشوب بود این...:(
خدا رحمتشون کنه ...
پاسخ:
خدا رفتگان شما رو با اهل بیت محشور کنه
انا لله و انا الیه راجعون...
عموجان
ان شا الله در همنشین امام حسن مجتبی علیه السلام و امام علی علیه السلام باشی
عمو جان
اگر خودخواهی نبود دلم میخواست حالا حالاها باشی
حتی اگر دستت رو که میگیرم نتونی فشار بدی
حتی اگر وقتی باهات حرف میزنم نتونی جواب بدی
حتی وقتی فقط روی تخت خوابیده باشی
چون عمو داشتم

الان عمو ندارم
اما اینکه فکر میکنم از اونهمه درد راحت شدی، فقط بهم ارامش میده
اینکه فکر میکنم دست و پاهات دیگه زخم نیست بهم ارامش میده
اینکه میدونم نباید اون دردای وحشتناکو تحمل کنی بهم ارامش میده

و مهمتر از همه اینکه همه مون خواهیم رفت و شاید این جمله دکتر شریعتی حرف دلم باشه که:
و اکنون تو با مرگ رفته‌ای و من اینجا
تنها به این امید دم میزنم
که با هر نفسی گامی به تو نزدیک تر می شوم...

برام سخته که شماره موبایلت تو لیستم باشه اما دیگه نتونم بهت زنگ بزنم
و شاید دلیل اینکه این روزها زیاد تحمل موبایلمو ندارم همین باشه
برام دعا کن عمو
برای همه مون دعا کن

این حسرت بزرگ به دلم موند که کاش درمورد جنگ بیشتر ازت پرسیده بودم
و الان حس میکنم کتاب مرجعی زیر خاک مدفون شده
و خیلی حسرت میخورم
کار امروز رو به فردا انداختم و الان پشیمونم
فکر میکردم حالا حالاها هستی و وقت زیاده
اما وقت زیاد نبود...

دلم برات همیشه تنگ میشه و خواهد شد
اما ان شا الله جات اینقدر خوب باشه که یادی هم از این دنیا نکنی
دعامون کن عموجان


  • فاطمه فاطمی
  • تسلیت عرض می کنم
    درجوار حضرت ارباب هستن ان شا الله
    خدا پدرتون رو براتون حفظ کنه.
    پاسخ:
    ممنون. خدا شما و خانواده رو حفظ کنه ان شاءالله
    ان شاءالله.
    و هم چنین.
    سلام.
    سخته به گمانم.
    جنش حرف هاتون درد داشت.دعا میکنم باهاش کنار بیاید.
    چهره ی روشن ی دارند.
    ان شالله مورد شفاعت عباس کربلا باشه.
    سلام
    هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
    مطمئنا مصداق این انسانهاست.
    اسطوره ها همیشه اسطوره می مانند.
    اسطوره وار زندگی میکنند،می جنگند،دفاع میکنند،تربیت می کنند و می روند.

    خدا رحمتشون کنه و با صالحین همنشین باشن انشالله
    پاسخ:
    سلام
    خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
    خیلی لطف کردید.
    سلام
    خدا رحمتشون کنه , چه چهره مظلوم و مهربونی دارن
    با اینکه بیماری خیلی اذیتشون کرد , ولی خداروشکر کنید که فرصت خداحافظی ازشونو داشتید ,فرصت اینکه محبتتونو نشون بدین
    خیلی ها عزیزانشونو از دست دادن در حالی که فرصت خداحافظی نداشتن ....
    خدا رحمتشون کنه , به بازماندهاشون صبر و عافیت بده
    پاسخ:
    سلام
    ممنون. خدا رفتگان شما رو بیامرزه
    درست میگید.



  • اا مجید اا
  • چقدر دلم برای این جنس محبت تنگ شده
    بهت حسودیم شد. خوش به حالت
    قدر دارایی هایی که از جنس آدمهای امروز نیستند رو بدون :)
    پاسخ:
    قربونت...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی