اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات روزانه» ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

رسیدم دفتر.

سلام با بچه‌ها و احوالپرسی باهاشون.

لیست رو دیدم امروز همه هستن جز سه نفر که اون سه نفرم ایران نبودن. چند نفرم امروز و دیروز برگشته بودن از کشورهای دیگه.

این یعنی امروز شلوغ هست.

سیستمو روشن کردم. طبق معمول سیستم برق داد. اتاق من دستگیره و سیستمش برق میده.

هارد رو وصل کردم.

از فیلم اول 10 دقیقه گذشته بود که یه نیروی نظامی بوسنیایی سر یه مسلمون که توسط صرب‌ها بریده شده بود رو نشون می‌داد به دوربین.

من صحنه سر بریدن سلفی‌ها رو دیدم ولی این سر رو انقد بد بریده بودن که حالم یه جوری شد. تا چند ساعت حالم بد بود.

سید علی اومد تو یه جعبه شیرینی خامه‌ای هم دستش.

شیرینی رو برداشتم گفتم به چه مناسبته؟ حدس میزدم واسه امامت باشه.

گفت یکی از فامیلامون امام زمان شده

خندم گرفت.

بعدش هم ادامه کار تا ظهر

ناهار و نماز نیم ساعتی شد.

بعد هم دوباره ادامه کار تا ساعت 4.

ساعت 4 هم کار رو تموم کردم و این درحالی بود که زدم 2 گیگ دانلود شه و خودم زدم بیرون.

امروز 5 تا فیلم دیدم. کات‌هاش رو زدم و متن‌هاش رو نوشتم.

فیلم‌های جالبی بودن.

  • ماشیح