به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
چند روزی هست دارم به این فکر میکنم که کار جدیدی توی وبلاگم انجام بدم.
نمیدونم چند نفر وبلاگمو میخونن. مجید، علیرضاها، الف و نهایتا 4-5 نفر دیگه
برای همینها، برای «ما چند نفر» خوندن زندگی امام خمینی شیرین هست و شاید شنیدنش توی این دورانی که خیلیهامون توی مطالعه «تنبل» شدیم، شیرینتر.
احتمالا بزودی مثل پست «تقویم تاریخ» که یک فایل صوتی قدیمی درست کردم، یک دوره فایل صوتی با عنوان «زندگی نامه صوتی امام خمینی» ضبط کنم و بذارم توی وبلاگم.
هر روز 2 تا نهایتا 5 دقیقه
گوش بدید و گوش بدیم که بعدا به دردمون بخوره.
و اما بعد
چند روزی هست دارم به این هم فکر میکنم.
به چی؟ به اینکه چرا ماها یا حداقل بگم من وقتی بیکارم، کمتر کار انجام میدم و کمتر همت فعالیت و انجام دادن کار دارم
اما وقتی که سر کار میرفتم، توان بیشتری داشتم، حوصلهام زیادتر بود و مثلا هم مطالعه میکردم، هم وبلاگم رو مرتب آپدیت میکردم، هم فیلم میدیدم هم فلان و هم بهمان؟
نمیدونم چه علتی داره، اما این بیکار بودن توی زندگی من هیچ وقت مثبت نبوده
توی دو روز گذشته 190 صفحه مطالعه داشتم و خب این خوب بوده، اما بقیه چیزها هم باید بهتر بشه و این بهتر شدن رو فقط خود آدم میتونه انجامش بده.
من اگر «نتوانم» پس نمیتوانم که موثر باشم. اگر به دنبال تاثیر هستم، اول باید روی خودم تاثیر داشته باشم و این انفعال و خمودگی رو به چیزی که باید باشم تبدیل کنم. اونوقت خود به خود تاثیر به وجود میاد.
کمااینکه هیچ وقت نمیشه موثر بود و دنبال موثر شدن رفت. خودش میاد و بهت میرسه. {تو آخرتت را درست کن، دنیا ذلیلانه پیش تو میآید}
این حالت توی هیات رفتنم هست. اگه بری که گریه کنی، اشکت نمیاد. توی روایات، اباعبدالله به «عبره کل مومن» تشبیه شده. یعنی اینکه اشک هر مومن، امام حسین علیهالسلام است. حالا این که این حرف چه معنی رو میتونه داشته باشه نمیدونم، اما من به این تفسیرش میکنم که «او» اشک مومن هست، پس جاری شدن اشک با اذن «او»ست و اختیاری با منِ بیچیز نیست که بگم میخوام گریه کنم یا نکنم. اینطور نیست که مثلا نیت کنم برم هیات یک کیلو گریه کنم.
خدایا کمک کن که به «او» برسیم...
پی نوشت: عبره کل مومن روایتی است از امیرمومنان خطاب به اباعبدالله الحسین علیه السلام.
این عبارت، معانی مختلفی رو میتونه داشته باشه!
- ۹ نظر
- ۰۴ دی ۹۳ ، ۰۱:۲۲