اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۱۰ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

مادر

مادرم

کلمه لذت بخشی است

حیف که در این دنیا فقط چند صباحی بیشتر باهم نیستیم

و شکر که دارمش

و امید که در دنیای باقی هم او کنارم باشه

 

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

یه زمانی دم انتخابات که می‌شد اصلاح‌طلب‌ها می‌گفتن اصول‌گراها دچار اختلاف شدن، بزودی از هم می‌پاشن، ما خبر داریم چقدر باهم اختلاف دارن و ...

بعد اصول‌گراها برنامه‌ریزی می‌کردن و رای قاطع می‌آوردن.

 

حالا اصلاح‌طلب‌ها می‌شینن برنامه‌ریزی می‌کنن و اون خزعبلات خود دل خوش‌ کنک رو اصول‌گراها می‌گن و هر لحظه اون‌ها رو دچار اختلاف می‌دونن و با این روند من شکل ندارم انتخابات واسه طیف مقابل میشه.

البته طیف مقابل اصلاح طلب‌ها نیستن.

چنان سواری‌ای آقای فلانی این انتخابات از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب بگیره که همه کف کنن!

 

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

غمت تجلی عشق است و جزء ذات من است

در این طریق اگر جان دهم حیات من است

به موج فتنه‌ام و بیم غرق نیست مرا

که دوستی تو خود کشتی نجات من است

قسم به لحظه‌ی سیر خیالی رویت

که من به روی توام مات و خلق مات من است

ز من مپرس که در کوی ما چه آوردی؟

تمام هستی من، کوه سیئات من است

مرا مرام گدایی ندادند، ولی

گدایی در تو اعظم صفات من است

 

چگونه نام تو را بی‌وضو به لب آرم؟

که یاد تو صلوات و صلات من است

اگر تو وقت وفات از وفا برم آیی

تمام زندگیم لحظه‌ی وفات من است

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

از دوران انجمن و انجمن بازیم نه تنها فاصله گرفتم که بسیار دور افتادم.

یعنی زمانی بود که تقریبا توی 7-8 تا انجمن فعالیت داشتم. بعد شد 4، بعد 3، بعد 2 و بعد هم هیچی

البته توی این مدتی که هیچ فعالیتی نداشتم، همچنان توی یه انجمن مدیر بودم و با اینکه بیش از 5 بار عمومی و خصوصی تقاضا کردم که استعفای منو قبول کنن، لطف داشتن و اینکارو نکردن. گفتن بهتر از تو سراغ نداریم {واقعا لطف داشتن} و بنابراین تصمیممون اینه تو باشی، حتی اگر انلاین نشی.

من هم نامردی نکردم و چند باری با وجود اینکه گفتم بیشتر سر میزنم نرفتم.

یعنی در مدت دو سال اخیر شاید سر جمع یک ماه هم آنلاین نبودم.

البته خودشون می‌دونن شرمنده‌شون هستم، اما واقعا نه وقتش رو داشتم و نه امکانش رو و نه بعد از اون جریانات حوصله‌اش رو.

 

دوستانِ من در انجمنِ باشگاه دانشجویان ایران، آدم‌های متعهد و دغدغه‌مندی هستن که در راستی‌شون شکی ندارم. بسیار دوست‌شون دارم و آدم‌های کار درستی هم هستند.

به دلایلی که اصلا نمی‌خوام توضیحش بدم و تمایلی هم ندارم در موردش بحث کنم، تصمیم‌شون بر این شده و تصمیم بنده هم بر این شده که اینجا بیام و بنویسم و دعوت علنی کنم اگر کسی همچنان تمایل داره توی یک انجمن گفتگو فعالیت کنه، در انجمن گفتگوی باشگاه دانشجویان ایران فعالیت کنه.

به خاطر دوستیم، تعهدم به دوستانی که 2 سال درخدمت‌شون نبودم و ....  حداقل این یه کار از دستم برمیاد این رو نوشتم و اگر حال کردید عضو شید و فعالیت کنید.

محیط خاص خودش رو داره، با آدم‌های مخصوص خودش. 

اصلا هم بد نمی‌دونم بگم که دو انجمن رو در این مدتی که در فضای مجازی بودم دوست داشتم. یکی اون‌جا بود و یکی هم اینجا. اون به آن‌چه که می‌دونید رسید و این هم‌چنان باقی است. ان شاءالله که بماند، درست و مستقیم با آدم‌های خوبی که داره.

iran-stu.com

 

 

پ.ن: دعوت بالا رو باوجود اتفاقات انجمن کذایی انجام دادم و لزومی نمی‌بینم انحرافات رو به یک‌سری چیزها دامن بزنم. شما هم نزنید لطفا.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

تعداد شهدای ایرانی مدافع حرم در عملیات محرم به عدد 43 رسید...

 

43 شهید

 

 

و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر، وما بدّلوا تبدیلا...

شادی روحشون صلوات

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

یه ماهنامه‌ی سینمایی هست که سه مطلب براش نوشتم و قرار بود هفته اول شهریور چاپ بشه بیاد بیرون.

یکیش در مورد فیلم رستاخیز بود، یکی در مورد فیلم ناهید و سومی هم در مورد سریالی که از تلویزیون پخش شد و اسمش یادم نیست.

از اون موقع تا الان یه سری اتفاقات واسه ماهنامه افتاده که بعضا دلیلش رو می‌دونم و بعضی رو نه و تا امروز هنوز چاپ نشده

خبر رسیده که هفته آینده ماهنامه درمیاد

نمی‌دونم باید خوشحال باشم یا ناراحت

 

کلا اسم ماهنامه میاد یه جوریم میشه

از همه بدتر یاد اون جماعت 13 آبان لانه جاسوسی میوفتم!

نمی‌دونم شاید چیزی که قرار بود دربیاریم از ماهنامه‌های زرد هم آشغالتر بوده!

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

اگه یه جا کلمه «اوتیلیتاریانیستم» یا «یوتیلیتیاریانیسم» به گوشتون خورد، خیلی فکر نکنید چیز خاصیه.

همون چیزی که بسیاری توی جامعه امروزی بهش گرفتار هستن و متاسفانه با اینکه دید غربی است، اما امروز در تفکرات ما هم هست.

حالا چیه؟

 

یه آقایی یه ذکری رو می‌شنوه، روزی صد بار می‌خونه. بعد می‌بینه فایده نداشت دیگه نمی‌خونه.

شما می‌گید فلان ذکر خیلی خوبه. برمی‌گرده می‌گه:

«نه بابا. ما که ازش چیزی ندیدیم. روزی 100 بار خوندی»

 

یا مثلا یه نفری رو می‌بینید که دنبال ذکر خاصی می‌گرده یا نه اصلا نماز می‌خونه برای اینکه به جایی برسه و یا گره مشکلش باز شه

اگه گره مشکلش باز نشه، می‌گه این همه نماز خوندیم «که چی؟»

که چی؟

این که چی، یعنی اینکه نماز خوندیم یه چیزی عایدمون بشه، فلان کاری که قرار بود حل شه و توش پول بود رو درست شه، حالا که نشد دیگه نماز هم نمی‌خونه.

 

به این میگن اوتیلیتاریانیسم یا همون اصالت فایده

این ذکرو بخونم فایدش چیه؟ چی به من می‌رسه؟ نفعش چیه؟ چی به من می‌ماسه؟

توی جامعه امروزی چون هوای تنفسی هوای غربی است، اصالت سود هم شدیدا رونق پیدا کرده.

 

توی دستورات دینی اگر دنبال نفع می‌گردیم، نگردیم. نیست. اگر هم هست، هدف نیست. نمی‌خونیم که به سود برسیم. 

نماز نمی‌خونیم که به آرامش برسیم. نماز می‌خونیم برای انجام واجبات، اگر آرامش اومد، اگر پول اومد، اگر هر چیز دیگه‌ای اومد اون حسابش جداست.

 

|

|

|

V

مطلب پایینی یادتون نره!

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

سرخط خبرها:

1- مانیتور لپتاپم سه بار تا الان جان به جان  آفرین تسلیم کرده، اما اشتباه نکنید اشکال از مانیتور نبوده. خروجی گرافیک به مانیتور دچار اشکال بود و هر بار 150 تومن خرج برمی‌داشت و من به ناچار باید می‌پرداختم. چند جا هم بردم که درست حسابی تعمیر کنن، اما ...

6 روز قبل پای آخرین مراحل مستندم بودم و قرار بود دو روزه تموم بشه و برم برای بازبینی نهایی و یه سری اصلاحات و تمام

که یکهو صفحه مانیتور به فنا رفت و ...

لپتاپ رو زدم به مانیتور crt سیستم خونگی، دیدم مثل دفعه های قبل نیست. چیزی نشون نمیده. بعد بردم برای تعمیر بعد از یک روز گفت کارت گرافیک کلا سوخته و باید مادربورد عوض بشه. فعلا ارزونترین مادربوردی که پیدا کردم 450 تومن بوده!

همسر گرامی لپتاپشون رو دادن که با اون کار کنم و ادامه پروژه رو برم

هارد رو از سیستم درآوردم و زدم به سیستم جدید

همه برنامه‌ها دست نخورده، پروژه فیلم به صورت کلی حذف شده. جالب اینجاست که پروژه رو روی دو هارد مختلف ذخیره کردم و از هر دو پاک شده. با سه نرم افزار خیلی خوب ریکاوری هم برگشت، اما فایل باز نشد...

نتیجه‌ اینکه مجددا نشستیم از اول فیلم رو تدوین کنیم. البته کار ان شاءالله 5 روزه درمیاد. دو روزش رفته و سه روز کاری دیگه ان شاءالله فیلم برای بازبینی نهایی آماده است.

 

2- نوشتن توی وبلاگ دلیل می‌خواد. خیلی دوست داشتم بنویسم، اما دلیلش نمیومد.

دلیل یا باید عقلی باشه، یا احساسی. نه دلیل عقلی برای نوشتن داشتم و نه دلیل احساسی که من رو مجاب به نوشتن کنه، اما دلم برای نوشتن توی وبلاگ تنگ شده بود.

اصولا از همون ابتدا وبلاگ نویسی محبوب ترین کار برای من در عالم مجاز بود. یعنی وبلاگ رو از سایت، فاروم، تلگرام، فیسبوک و انواع و اقسام دیگر عالم مجاز بیشتر دوست داشتم و دارم. خوندن وبلاگ‌های دیگه هم از لذت‌های دیگه این عالم مجاز هست که فعلا دست نمیده!

تجربه من نشون داده بهترین نویسنده ها، بهترین تحلیل‌‌گرها و حتی بهترین خزعبل نویس‌های اینترنتی که میشه پیداشون کرد و از خوندن نوشته‌هاشون لذت برد، توی وبلاگ پیدا میشن نه جای دیگه.

 

3- ازدواج چیز خیلی خوبیه. همه شما رو به ازدواج توصیه می‌کنم! {الکی، مثلا من بابابزرگتونم}

اینک میگم همه رو، یعنی همه شما که می‌تونید و این تونستن رو به حسب بلوغ فکری، جسمی و ...می‌گذارم.

در مورد بلوغ جنسی صحبت نمی‌کنم، چون بلوغ جنسی به سن 9-10 سال رسیده، اما در مورد بلوغ فکری بحث زیاده. خودتون ببینید بلوغ فکری دارید یا نه؟ می‌‌تونید برای یه زندگی تصمیم بگیرید؟

توی این «تونستن» خیلی به بعد مالی فکر نمی‌کنم. نه اینکه فکر نکنم، بی مسئولیت باشم و سر به هوا. نه. به بعد توسل و توکل فکر می‌کنم و فکر کنید. البته اگر واقعا اعتقادی به اینکه خدا می‌رسونه نداریم، یا اگرم داریم انچنان قوی نیست، نریم جلو چون می‌مونیم

اما اگر هست بریم جلو. گفته می‌رسونه و مطمئنا می‌رسونه.

اگر بخوایم حساب‌گر باشیم، 20 میلیون تومن رهن خونه میشه، حداقل حداقل 7 تا 10 میلیون خرج مراسم عروسی، از روز اول عقد تا عروسی هم 2-3 میلیون خرج میشه، برای جهیزیه و ... هم

داره عددها همینطوری زیاد میشه و عقل حساب‌گر میگه که حماقت نکن

اما این حماقت نیست. این‌ها چیزیه که خدا باید بهش فکر کنه، چون گفته تو برو من کمک می‌کنم. جای خدا فکر نکنیم. 

و نکته اخر اینکه:
هر چقدر می‌تونید قبل از ازدواج سخت بگیرید و سخت ببینید هم‌دیگه رو تا یه انتخاب خوب داشته باشید، اما برای زندگی، شروعش و ادامش کار رو سخت نکنید و سخت نکنیم. یعنی اینکه توی مرحله انتخاب سخت باشید تا بعدا پشیمون نشید. این حرف رو از شهاب مرادی وام گرفتم، اما بعدش رو سخت نکنید. نه دختر و نه پسر و نه خانواده‌ها. قرارا نیست پدر همدیگه رو دربیاریم.

 

4-منتظر شنیدن یک خبر بسیار خوب و خوشحال کننده هستم، امیدوارم بزودی بشنومش. 

5- به امید اینکه راهیان نور امسال ان شاءالله همه اونایی که سال قبل رفتیم با همسرها بریم.

 

6- برای من دعا کنید. اوضاع فیلمم به دعا نیاز داره، برای اینکه خوب بشه و خوب از آب دربیاد و زود هم بشه که دیگه خیلی داره طول می‌کشه. و دعا کنید که برای کارهای بعدی هم بتونم...

7- کتاب مهم‌ترین چیزی است که این چند وقت ازش عقب هستم. بعد از این ایام باید براش یه جای حسابی باز کنم.

8- این زوج‌های جوونی که مکالمه‌شون چند ساعت یا حتی یک ساعت طول می‌کشه، دقیقا پشت تلفن چی می‌گن؟

9- در مورد سیاست هم کلی حرف دارم که تصمیم گرفتم نزنم. اصولا می‌خوام سعی کنم روندم رو عوض کنم. یعنی حرف‌هام رو با کار کردن بزنم.

10- 20 تا از گروه‌ها و کانال‌های تلگرامی که عضو بودم رو امشب حذف کردم. خیلی حس خوبی بود. حالا ممکنه بگید اوووووووو چه خبره 20تا؟ چرا انقدر عضو شده بودی؟ موقعیتی بود، مناسبتی بود و بعضا هم واقعا خزعبل بود و الکی عضو شدم.

 

11- هیچ وقت منتظر هیچ کس توی هیچ کاری نباشید. این بزرگترین اشتباهه و من ازش درس زیادی گرفتم. اگه کسی بخواد با شما کار کنه یا همکاری کنه، خودش میاد. وقتی به کسی امید ببندید، مطمئنا حالتون گرفته میشه. 

 

12- خیلی زیاد حرف زدم نه؟

13- برام دعا کنید. خدا خودش می‌دونه که چی توی ذهنمه. دعا کنید حسابی. اگه دعا نکردید یا خودتون بترکید یا گرافیک سیستمتون! خود دانید.

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

حسین یا حسین

غریب یا حسین

حسین یا حسین

 

و ابن رسول الله وحیدا بین الاشرار...*

جریح یا حسین

ذبیح یا حسین

حسین یا حسین...

 

 

​پ.ن: کاش یک مرتبه پای نیزه شکسته‌ها جان می‌دادیم، آقا...

فرزند رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم در بین اشرار «تنهاست»

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

سایه سایه به روی سلطان خاک و خونه

آیه آیه جواب قرآن خیزرونه

 

یا ایها الرسول! بیا ببین رسیده منزل آخر حسین

یا ایها الرسول! بیا ببین چه می‌کند یزید با سر حسین...

بیا ببین...

که ضربه‌های چوب خشک خیزران

رها نمی‌کند

لب تر حسین...

 

ببین چگونه دارد از تمام لحظه‌ها

سفید می‌شود

تمام گیسوان دختر حسین

ببین میان تشت سوره‌های عشق

که گشته آیه آیه پرپر حسین

طنین فکنده در تمام آسمان

صدای ضجه‌های مادر حسین

صدای ضجه‌های مادر حسین...

 

 

مادر میگه غریب مادر

خواهر میگه غریب خواهر...

  • ماشیح