اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

۱۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

چه باید بکنیم؟

 

یه عده بدون اینکه بیانیه مطبوعاتی یا توافقنامه یا فکت شیت یا هر چیز دیگه‌ای رو بخونن، صرف شنیدن خبر توافق ریختن خیابون و شادی کردن.

این دسته برای من قابل هضم هستن و میشه باهاشون کنار اومد.

 

یه دسته دیگه هم «دلواپس» هستن. این دسته خودشون دو دسته هستن. کسایی که مذاکره کننده ها رو خائن میدونن و کسانی که مذاکره کننده ها رو خائن نمی‌دونن، اما معتقدن انچنان که باید عمل نکردن.

{صحبتم در مورد این دسته رو به نیوک لیدر که نظر خودم رو شامل میشه به روزهای اینده موکول میکنم {ممکنه}که یه مطلب بنویسم.}

 

اما دسته دیگری هم هستن

دسته‌ای که به محض شنیدن خبر توافق اعلام «دلواپسی حاد» کردن. یک روزی رو دلواپس بودن و اظهار تاسف کردن

صبح روز دوم که از خواب پاشدن در چرخشی ناگهانی خودشون رو در قامت موافق جا زدن و برای حفظ ابرو در بین موافقان دولت به دلواپس‌های دسته دو و دسته سه حمله ور شدن که:

شما دلواپسا چی میگید دیگه؟ اصلا تا حالا متن‌ رو خوندید؟ اصلا می‌دونید فلان و بهمان یعنی چی؟

 

من نمی‌دونم این منافق‌های از خدا بی‌خبر رو چه باید کرد؟
چه باید بکنیم با این‌هایی که در دل‌شون نگرانن و در ظاهر برای کسب توفیقات روزافزون اظهار شادمانی می‌کنن؟

چه کنیم اگر این اخلاق در بین مسئولین جمهوری اسلامی هم دیده بشه؟
چه باید بکنیم در ابتلائات؟

 

  • ماشیح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

دوست داشتم 94 رو توی یک شعر ببینم. برای حافظ فاتحه‌ای خوندم و بعد باز کردم. شعر زیر اومد. 

به حافظ رجوع کردم چون حافظ قرآن است. والا...

 

خـُــرّم آن روز کـزیـن مـنـــــزل ویـران بـروم

راحـت جـان طـلـبــم و ز پـی جـانـان بـروم

گـر چه دانـم که به جایی نـبـرد راه غـریـب

مـن بـه بـوی سـر آن زلـف پـریـشـان بـروم

دلـم از وحـشـت زنـدان سـکـنــدر بـگـرفـت

رخـت بـر بـنـدم تـا مـُلـک سـُلـَیـْمـان بـروم

چون صـبـا بـا تـن بـیـمـار و دل بـی طـاقـت

بـه هــواداری آن ســـــــرو خـرامــان بــروم

در ره او چـو قـلـم گـر بـه سـرم بـایـد رفـت

بـا دل زخـم کـش و دیـــده‌ی گـریـان بـروم

نـذر کـردم گـر ازیـن غـــم بـه در آیـم روزی

تـا در مـیـکـــده شـادان و غـزلـخـوان بـروم

بـه هــــواداری او ذرّه صـفـت رقـص کـنــان

تـا لـب چشمه‌ی خورشید درخشان بـروم

تـازیـان را غـم احـوال گـران‌بـاران نـیـسـت

پـارسایان مـددی! تا خوش و خندان بـروم

ور چو حـافــظ ز بـیـابـان نـبـرم ره بـیـرون

هـمــــره کـوکـبــــه‌ی آصــف دوران بــروم

 

  • ماشیح