به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اُف بر شماها
یک کهنه پیراهن دگر دعوا ندارد
حاشا ندارد
بین شما مردانگی معنا ندارد
- ۰ نظر
- ۲۱ آذر ۹۳ ، ۱۵:۰۱
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اُف بر شماها
یک کهنه پیراهن دگر دعوا ندارد
حاشا ندارد
بین شما مردانگی معنا ندارد
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
در مورد خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید زیاد شنیدیم.
نمیدونم خوندید و خوندیم یا نه؟ اما اگر نخوندید پیشنهاد میکنم حتما یک بار بخونید. هم متن عربی و هم ترجمهاش رو.
متن عربی رو بخونید و ببینید کلمات چه شگفت در کنار هم چیده شدند و به این مطلب برسید که چرا بعد از این خطبهها، بسیاری گمان کردند که این علی علیهالسلام است که بعد از سالها دوباره خطبه میخواند و متن فارسی رو بخونید تا از صحبتهای حضرت زینب سلام الله علیها آگاه باشید.
اما من گوشهای از متن خطبهی حماسی حضرت زینب سلام الله علیها رو قرار میدم:
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ستون 444 آخرین چیزی است که به ذهن دارم.
برگشتم
دو روز زودتر
با دلی شکسته و قلبی پرخون
اما
امیدوارم این برگشتن، نیمه رها کردن معشوق نباشه و مصداق «و هو خیر لکم» بوده باشه...
روبروی ایوان نجف
مسجد کوفه
مسجد سهله
و 444 تیری که قدم برداشتم، به یاد همه کسانی که التماس دعا گفتند، بودم.
یک نماز در حرم حضرت امیر علیهالسلام، یک نماز در مسجد سهله و یک نماز در میانه راه برای همه دوستانی که گفتن دعا کن، خوندم
و این شد روزی امسال ما...
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
به رسم همیشگی خودم
حلالیت میطلبم. یک حلالیت واقعی برای نوشتههایی که ممکنه ناخواسته ناراحت کرده باشه کسی رو، برای سوءتفاهمها و ...
عازم نجف امیرالمومنین و کربلای اباعبدالله الحسین و اباالفضل العباس و شهدای کربلا هستم.
اگر برسم و قابل باشم، دعاگو هستم.
شما هم برای من دعا کنید لطفا.
برای زیارت با معرفت و بازگشت بامعرفتتر.
التماس دعا
یاعلی
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
در این پست قصد دارم چند چیز خوب معرفی کنم. به روال اون وقتا.
1- یه عکس خیلی خوب.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
دیشب خواب دیدم در امریکا روزنامهای بود به اسم آرمان و یکی دیگه به اسم غرب و حتی روزنامهای به اسم آفتاب بروکلین، که در صفحه اولشان نوشته بودند:
اتفاقات فرگوسن تقصیر جورج بوش است.
عامل گاز اشک آور فرگوسن مشخص شد. لباس شخصیهای NSA مقصرند.
تندروها سنا را تصاحب کردند.
بعد توی خوابم یه ایرانی رو دیدم که بهش میگفتن سخنگوی انگلیسی زبان وزارت امور خارجه ایران.
توی پیام ویدیوییاش، از مردم آمریکا حمایت کرد و ضایعهی درگذشت فلان سیاه پوست را بهشان تسلیت گفت.
از خواب بلند شدم
دیدم دنیا وارونه است!
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
محضر امام صادق علیهالسلام رسید. پرسید آقا مروت یعنی چه؟
فرمودند: شما مردم چه میگویید؟
گفت: ما میگوییم مروت یعنی اینکه آدم اگر نعمت داشت شکر کند، نداشت صبر کند.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
خب سگهای مدینه هم همینطوری هستند، بهشان نعمت میدهی تشکر میکنند، دم تکان میدهند، ندهی صبر میکنند، سگ صبرش زیاد است.
میگویند باوفاست صاحبش را هیچوقت نان بهش ندهد، گاز نمیگیرد، گربه گاز میگیرد نانجیب است، وقتی گربه یک چیزی ازت بگیرد از اولین کسی که فرار میکند از خودِ تو هستی در میرود. ولی سگ هر چی بهش بدهی جلوی خودت مینشیند میخورَد، بهش هم ندهی گازت نمیگیرد، نمیدزدد چیزی از سفرهات.
آنوقت امام صادق فرمود: سگها همینجوری هستند، آخرش رسیدی به اینکه مثل سگ بشوی؟
گفت آقا!
پس شما میفرمایید مروت یعنی چی؟
آقا فرمود:
نزد ما اهلبیت مروت یعنی اینکه نعمت داشتی ایثار کن، نداشتی شکر کن.
حالا شده حکایت ما و این داستان
آخرش رسیدی به اینکه مثل سگ بشوی؟
پی نوشت: روایت رو داستانی نوشتم، لطفا تقاضای منبع نکنید. بگردید پیدا میشه.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
پست قبلی گفتم زور میزنم یه عکس اپلود کنم، یادتون میاد که؟
این بود
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
انقدر این سه روز برام از سایتهایی مثل گاردین در مورد مذاکرات چیزی فرستادن که ترجیح میدم شبیه عکس زیر بشم.
یه طرح به ذهنم رسیده، طرح کاملی هست. خیلی کارهاش رو خودم نمیتونم بکنم، اما از اونجایی که مدیر خوبی هستم :v {الان مجید میاد فحش میده}، فکر میکنم بتونم بالا سر کار وایسم.
خلاصه طرحه دیگه، تیری است در تاریکی.
واسه شبکه افق میخوام بدم. اگر اوکی بشه، چیز میشه!
از یه بنده خدایی ایمیل روابط عمومی شبکه رو گرفتم. یه بنده خدایی هم گفته بذار ببینم میتونی بری اونجا؟
حالا نمیدونم از کدوم طریق برم و نمیدونم اصلا جواب میدن یا نه؟ نظرشون چیه و...
اما اولا اگر بشه، حس میکنم میشه چند نفری رو همراه کرد.
دوما اینکه دنبال خودش طرحهای دیگهای هم داره
سومیش چی بود؟
از اتاق فرمان یاری کنید...
{محل الصاق عکس}
تا اون ته واسه اپلود میره، بعد ارور 502 میده!
از شانس شما
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
چه صفایی کردهای «کُمِیل».
آمده بودی دعایی بیاموزی... احتمالا پای درخت بادام.
چه میدانم. شاید هم پای یکی از آن درختهای نخلی که خودش کاشته بود.
فکرش هم شیرین است. تو نشسته باشی، مولا هم، شروع کند برایت دعا بخواند. دعای کمیل.
بگوید:
«اللهم مولای، کم من قبیح سترته و کم من فادح من البلاء اقلته و کم من عثار وقیته...»
تو شروع کنی به گریه کردن.
او بخواند، تو گریه کنی و اشک بریزی
بگوید
«و لیت شعری یا سیدی و الهی و مولای. اتسلط النار علی وجوه خرت لعظمتک ساجده...»
بعد هر دو گریه کنید
اگر نگویم «حسادت»، سالهاست به تو «غبطه» میخورم، کمیل...
من و تو با هم برادریم، یک بار دست مرا بگیر. یک پنجشنبه. با خودت ببر مسجد کوفه، پای دعای کمیل مولا.
بگذار یک بار مهمان مولا باشم...
فرمود: ای ارمیا چه میبینی
گفتم: شاخهای از درخت بادام.
فرمود: نیکو دیدی! من کلامم را آنجا خواهم رساند.
عهد عتیق- باب ارمیای نبی.
{بین خودمان باشد، من تورات هم که میخواندم، به تو میرسیدم}