بیچاره ما...
چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۷ ق.ظ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اربعین که میشه خیلی اذیت میشی
از مرز رد شدن و از مرز برگشتن خصوصا. خیلی اذیتت میکنه. انقدر که فکر کردن بهش سرتو دردمیاره.
با بیبرنامگی مسئولین...
اما
اربعین که تموم میشه و میرسی خونه، کم کم یه چیزی توی دلت اتیش میگیره
بعد از یک ماه میبینی شعلهاش روشن شده
وقتی 5-6 ماه تا محرم و صفر میمونه خوب خوب اتیشش شعله وره. داغ داغه
روز و شب رو میشماری با این آرزو که یه بار دیگه با تموم نالایقیت پیاده بری
دلم برای پیاده روی اربعین و ستونها تنگ شده. برای عراقیا و ایرانیا و بقیه. برای همه سختیها و شیرینیهاش
برای حس با امام حسین بودن با همه بی لیاقتیها...
چقدر دلتنگ اربعینم این روزها
امام حسین، همه چیزهایی که تا امروز خواستم رو بهم داده.
بازم میده ان شاءالله.
- ۹۴/۰۴/۳۱
خیلی خوبه. باصفام هست.
کاش امام حسین درست کنه برم امسال.
نشد رو واسه نذر گفتم. چیزی که براش نذر کردم نشد ولی باز دلم میخواد که برم.