انتقام در زندان ایالون
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
متن جالب و خواندنی نوشته آقای علیانی عزیز در ماهنامه پنجره 78:
کسانیکه با ساختار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آشنا هستند، میگویند در میان بنیانگذاران اغلب دستگاههای اطلاعاتی موفق در دنیا، ردی از یهودیان میتوان یافت. برای مثال لرد ویکتور روچیلد، بنیانگذار واقعی امآیسیکس به شمار میرود.کسانیکه با ساختار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آشنا هستند، میگویند در میان بنیانگذاران اغلب دستگاههای اطلاعاتی موفق در دنیا، ردی از یهودیان میتوان یافت. برای مثال لرد ویکتور روچیلد، بنیانگذار واقعی امآیسیکس به شمار میرود.
کسانیکه با ساختار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آشنا هستند، میگویند در میان بنیانگذاران اغلب دستگاههای اطلاعاتی موفق در دنیا، ردی از یهودیان میتوان یافت. برای مثال لرد ویکتور روچیلد، بنیانگذار واقعی امآیسیکس به شمار میرود.
موساد و رژیم صیونیستی نیز به این گفته پر و بال میدهند و خود را قویترین سازمان اطلاعاتی دنیا میشناسند. اما واقعیت این است که موساد نیز نقطه ضعفهایی دارد که گاه باورنکردنی بهنظر میرسند و حزبالله لبنان تنها گروهی است که توانسته چند بار این نقطه ضعفها را بیابد و بر اساس آنها عملیات موفقی را ساماندهی و اجرا کند.
یکی از این عملیاتهای موفق، ماجرای تننباوم بود. اما تننباوم که بود؟ او در سال 1325 در لهستان به دنیا آمد و پدر و مادرش توانستند در سال 1328 بهعنوان یهودیان بازمانده از جنگ دوم جهانی، به فلسطین تحت اشغال مهاجرت کنند. او در مدرسه عضو پیشآهنگی بود و بعدها از سران پیشآهنگی رژیم صیونیستی شد و این رژیم او را بهعنوان نمایندهاش در پیشآهنگی به سازمان مرکزی پیشآهنگی در ایالات متحد آمریکا معرفی کرد.
او در 18 سالگی به دانشگاه عبری اورشلیم رفت و در آنجا اقتصاد و علوم سیاسی خواند. او همزمان به ارتش رژیم صیونیستی نیز پیوست. پس از آن، او عنوان افسر ذخیره داشت و در ظاهر بدون هیچ فعالیت خاصی تا درجه سرهنگی ارتقا پیدا کرد. همزمان با فعالیتهای بیصدایی که موجب ارتقای درجه او در ارتش بود، به تحصیلاتش نیز در رشته بازرگانی ادامه داد. بعدها که رسانههای صیونیست میکوشیدند از او چهره یک بازرگان را ارائه دهند، ناچار میگفتند او بازرگانی بوده که گاه تنها و گاه با شرکایش کار میکرده، به بیان دیگر هیچ شرکت بازرگانیای که نام او در هیأت مدیره یا مؤسسش باشد، یافت نمیشود. تمام اینها نشانههای این است که او یک افسر اطلاعاتی بوده و بازرگانی پوششی برای فعالیتهایش.
او در سال 1350 ازدواج کرد و یک دختر و یک پسر دارد. دخترش متولد 1357 است و در رشته فلسفه تحصیل کرده و پسرش نیز متولد 1363 است. تننباوم از سالهای ارتش و دانشگاه تاکنون به آسم مبتلا بوده است. این نیز شاهدی دیگر بر ارزشمند بودن توان غیرجسمی او برای ارتش بوده است. در غیر این صورت او را در ارتش نمیپذیرفتند.
به هر حال، او در سال 1379 پس از ارتباط با بعضی اعضای حزبالله، گمان کرد به منبع اطلاعاتی خوبی درون این گروه دست یافته و با گذرنامه جعلی به لبنان سفر کرد. حزبالله بلافاصله او را دستگیر و دستگیری یک افسر بلندپایه اطلاعاتی رژیم صیونیستی را اعلام کرد.
برخورد رژیم صیونیستی متناقض بود. طیفی از ادعاهای عجیب و غریب که بعدها نادرست بودن همه مسجل شد؛ برای مثال میگفتند او یک تاجر است که حزبالله او را در دبی دزدیده و به لبنان برده است.
نهایتا در تبادل با اسیران لبنانی و فلسطینی در سال 1383، حزبالله او و سه جسد سربازان اسراییلی را به رژیم صیونیستی داد و 400 اسیر فلسطینی و لبنانی را بازپس گرفت.
تا اینجا رسانههای صیونیست از یک سو او را یک بازرگان و شهروند عادی مینامیدند که حزب الله ربوده است و از سویی او را قهرمان خطاب میکردند و زمزمههایی حاشیهای راه انداخته بودند که او را در تلاش برای یافتن اطلاعاتی درباره رون آراد خلبان رژیم صیونیستی که در خاک لبنان سقوط کرد، نشان میدادند.
درست چند ساعت پیش از آزاد کردن او، شبکه المنار قسمتهای کوتاهی از یک مصاحبه با او را پخش کرد. مصاحبه در خانهای نسبتا زیبا و در محیطی آرام و راحت انجام شده بود و تننباوم آرام و بیدغدغه و به زبان عبری با دوربین حرف میزد. او گفت حزبالله با او مانند یک اسیر جنگی و بسیار خوب رفتار کرده و در درمان او همه امکانات لازم را بهکار گرفته است. او گفت نظرش در این مدت نسبت به حزبالله کاملا عوض شده است و دیگر آنها را یک گروه تروریستی نمیداند و اضافه کرد این حرفها را بیهیچ فشاری و با علم به اینکه بعد از بازگشت به فلسطین تحت اشغال برایش دردسرساز خواهند شد میزند.
حالا رژیم صیونیستی در یک دوراهی گیر کرده بود. نمیدانست تننباوم در باقی قسمتهای مصاحبه که المنار وعده پخش آن را میدهد چه گفته و در حالی که از او یک قهرمان ساخته بود. دودستگی آغاز شد. عدهای به بازی کردن نقش استقبال از قهرمان ادامه دادند و عدهای مانند استاینیاز، رییس کمیسیون روابط خارجی و دفاع کنست، او را مجرمی خواندند که به او افتخار کردن خطا است.
بههر حال در نهایت از او استقبال سرد، اما قهرمانانهای به عمل آوردند و از همان فرودگاه او را جهت پاسخ به پارهای سئوالات به بازجویی بردند. او در همان فرودگاه اعلام کرد، برای یافتن اطلاعات درباره رون آراد به لبنان رفته بوده و البته در نظر داشته در یک معامله بیربط به این موضوع، کمی هم پول برای خانوادهاش بهدست بیاورد. در روزهای بعد، او گاه مهمان رییسجمهوری رژیم صیونیستی بود و با او عکس یادگاری میانداخت و گاه در خانهاش مضطرب بود و گاه در بازداشتگاه به سئوالات بازجویان پاسخ میداد. در نهایت، بلافاصله پس از پخش نسخه کامل مصاحبهاش درباره فساد در ردههای بالای رژیم صیونیستی، او را بازداشت کردند و در دادگاهی محرمانه محاکمه و به زندان محکوم کردند. او از سال 1383 تا 1385 در زندان بود؛ زنش از او جدا شد و پس از بازگشت از زندان تنها و بیکار ماند. این روزها او در 64 سالگی راننده تاکسی است و از این راه زندگی میکند. پس از آزادی از زندان او در مصاحبهای گفت آن معامله بیربط به رون آراد، یک معامله بزرگ مواد مخدر بوده است.
شاید بتوان گفت در پاسخ به این عملیات صددرصد موفق حزبالله، موساد دو عملیات انتقامی اجرا کرد. اولین عملیات ترور عماد مغنیه بود که طراح عملیات تننباوم به شمار میرود و دومین عملیات ربودن علیرضا عسگری است.
علیرضا عسگری افسر ارشد بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، معاون اسبق وزیر دفاع ایران و دارای سابقه احتمالی فعالیت در لبنان بود. رژیم صیونیستی او را با پرونده رون آراد مربوط میداند. او در سال 1335 به دنیا آمد و همسر و پنج فرزند دارد. او در سال 1386 به ترکیه رفت و در آنجا ناپدید شد. خانوادهاش اعلام کردند، او برای تجارت روغن زیتون به ترکیه و سوریه سفر میکرده و موساد او را ربوده است. رسانههای رژیم صیونیستی و مدافعان آن حرفهای ضد و نقیضی زدند، گاه گفتند او برای مذاکره در باب تجارت اسلحه قاچاق به ترکیه رفته بوده و گاه گفتند او داوطلبانه از ایالات متحد آمریکا تقاضای پناهندگی کرده است. حتی گفتند او در ازای پناهندگی اطلاعاتی درباره تأسیسات هستهای ایران و نیز سوریه به ایالات متحد و اسراییل داده است. اما بالأخره در روز دوشنبه 6 دی 1389 روزنامه یدیعوت احرونوت (آخرین اخبار) چاپ فلسطین تحت اشغال، در خبری اعلام کرد علیرضا عسگری در زندان ایالون خودکشی کرده است. بهنظر میرسد رژیم صیونیستی در نهایت نتوانسته در پرونده عسگری، به چیزی شبیه مصاحبه تننباوم دست پیدا کند و اعلام مرگ او را بهترین راه برای سرپوش گذاشتن بر این پرونده میداند.
- ۹۴/۰۴/۲۶