اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

yesteday avenue to picture

جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۰۱ ق.ظ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

دو یا سه روز قبل، توی تاکسی:

طرف میاد پشت سرت می‌شینه، انگلیسی حرف می‌زنن
بعد چرت و پرت هم می‌گه در حد yesteday avenue to  picture و فکر می‌کنه چون ریش‌داری، درحد لک لک نمی‌فهمی
بعد اتفاقا میفهمی و متوجه شدی چرت و پرت می‌گن

 اونی که ادای خارجیا رو درمی‌اورد، موقع پیاده شدن فارسی صحبت کرد گفت: آقا کرایا چند میشه با یه لهجه خیلی خاص {انصافا لهجه‌ رو خوب پیاده کرد}، بعد اونی که ایرانی بود پول رو داد گفت thank you
خودش خندش گرفت

خب آخه مگه مجبورت کردن بیای کلاس بذاری بگی من انگلیسی بلدم؟ منم بلد نیستم. فارسیمو صحبت میکنم. اصلا هم زبون بی کلاسی نیست.
وقتی پیاده شدن راننده گفت من معلم زبانم!
من رفتم تو شیشه

 

  • ماشیح

نظرات  (۱)

حالا یه چیزی بگم که سرم رو با گیوتین بزنی :))

یه بار رفته بودیم کافی شاپ!
یه دختر و پسری اومدن کنار ما نشستن
دقیقا شبیه چیزی که میگی، از جفتشون اصرار و از هیچ کس انکار که ما حتما باید انگلیسی حرف بزنیم!
ما :|
کافه چی :|

یه نگاه بهشون کردم، یه سر تکون دادم، فهمیدن خودشون چیکار میکنن! زدن کانال فارسی :))

پاسخ:
من نمیدونم چه کاریه اخه
انگار هُلش دادن!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی