شب قدر
گذشت و گذشت و گذشت تا دوباره رسیدیم به شبهای قدر.
من و آقادوسته سال قبل باهم احیاء میگرفتیم و توی همون احیا امضا شده بود که دیگه باهم نباشیم.
من و عموی بزرگ دقیقا 365 روز قبل داشتیم کارهای آش نذریشون رو انجام میدادیم یه همچین شبی. خود عمو خیلی کارها رو انجام داد و الان بین ما نیست...
من سال قبل تو همین شبها آرزوی پیاده روی اربعین داشتم و خدا قسمتم کرد.
و معلوم نیست از این سه شب تا سال قبل چه چیزهایی امضا شده بشه واسمون.
از همه کسانی که حقی به گردنم دارن میخوام من رو حلال کنن.
امشب واسه همدیگه دعا کنیم. با زبانی که باهاش گناه نکردیم. این جمله رو به یاد آقامجتبی تهرانی نوشتم.
اهل بیت رو یاد کنیم، شادی روح شهدا و امام، سلامتی و ظهور امام زمان از همه مهمتر، سلامتی رهبری عزیز، پیروزی مسلمونها، تقویت معنوی و مادی خودمون، دعا کنیم واسه کسایی که توی این کشور برای اسلام و کشورشون دارن خدمت میکنن، دعای هدایت و درصورت هدایت نشدن نابودی کنیم واسه کسایی که حق این مردم رو ضایع میکنن و بهشون خیانت میکنن
و خیلی دعاهای دیگه.
شبهای قدر بیشتر بوی امیرالمومنین علی علیه السلام رو داره.
فعلا حرفهام این شکلیه، این شکلی تونستم بنویسم.
شادی روح یعسوب الدین، امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام صلوات.
- ۹۳/۰۴/۲۵
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَمیرَ الْمُؤْمِنینَ، وَیَعْسُوبَ الدّینَ،وَقائِدَ الْغُرِّالْمُحَجَّلینَ،
"یاعلے"