اشک‌های رازدار ماشیح

آه

مردم بنده دنیایند و دین لقلقه‌ی زبانشان
چون به بلا دچار شوند، می‌بینی که چه کم اند دین‌داران
امام حسین علیه السلام

هیهات که ما به ذلت تن دهیم

پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۴۱ ق.ظ

خدای را سپاس و ستایش کرد و بر محمد و آل محمد -صلی الله علیه و آله و سلم- درود فرستاد.

چون صحبت او ادامه یافت، عمر سعد به قلب لشکر گفت: «در جای خود پای دارید!»

و از همه جانب حسین را احاطه کرده و مانند حلقه او را در میان گرفتند.

حسین از آنان خواست خاموش شوند و گوش به سخنِ وی فرا دهند.

خاموش نشدند.

 

حسین گفت:

«وای بر شما!

شما را چه زیان دارد که گوش فرا دهید و سخن مرا بشنوید؟ من شما را بر راهِ راست می‌خوانم. هرکس فرمانِ من برد، بر راه صواب باشد و هر که نافرمانی کند، هلاک شود و شما همه فرمانِ مرا عصیان می‌کنید و به گفتار من گوش نمی‌دهید، که شکم‌های شما از حرام انباشته و بر دل‌های شما مهر نهاده است.

 

وای بر شما!

آیا خاموش نمی‌شوید و گوش نمی‌دهید؟»

پس اصحاب عمر سعد یکدیگر را ملامت کردند و گفتند:

«گوش دهید.»

 

حسین ایستاد و گفت:

«هلاک و اندوه باد شما را که با آن شور و وَلَه ما را خواندید تا به فریاد شما برسیم و شتابان آمدیم، پس شمشیرِ مارا -که خود در دست شما نهاده بودیم- بر سر ما آختید و آتشی که خودِ ما بر دشمنِ ما و شما افروخته بودیم، بر ما افروختید.

یارِ دشمن خود شدید در پیکار با دوستانتان، بااینکه نه به عدل میان شما رفتار کردند و نه امید خیری از آنها دارید.

 

وای بر شما!

چرا آن‌گاه که شمشیرها در نیام بود و دل‌ها آرام و فکرها خام، ما را رها نکردید، بلکه چون مگسی سوی فتنه پریدید و مانند پروانه درهم افتادید؟

 

پس هلاک باد شما را ای بندگانِ کنیز و بازماندگانِ احزاب و ترک کنندگان کتاب و تحریف کنندگان -که کلمات را از معانی برگردانید- و گناهکاران- که دَمِ شیطان خورده‌اید- و خاموش کنندگان سنّت‌ها!»

 

«آیا یاری آنان می‌کنید و ما را تنها می‌گذارید؟

آری!

به خدا سوگند بی‌وفایی و پیمان‌شکنی عادتِ دیرینه‌ی شماست.

ریشه‌ی شما با غدر، هم‌پیوسته و آمیخته است و شاخ‌های شما بر آن پروریده. شما بدترین میوه‌اید؛ گلوگیر در کامِ صاحب و گوارا برای غاصب.»

 

«اینک این مردِ بی‌پدر که بنی‌امیه او را به خود ملحق کردند، میانِ دو چیز، استوار، پای فشرده و بایستاده است:

یا شمشیر کشیدن، یا خواری کشیدن.

و هیهات که ما به ذلّت تن دهیم!

خداوند و رسولِ او و مومنان برای ما زبونی نپسندند، و نه دامن‌های پاک که ما را پروریده‌اند، و سرهای پر حمیّت و جان‌هایی که هرگز طاعتِ فرومایگان را بر کشته شدنِ مردانه ترجیح ندهند.

و من با این جماعتِ اندک با شما کارزار کنم، هرچند یاوران مرا تنها گذاشتند.»

 

سپس شعری از فروه بن مسیکِ مرادی خواند و بعد از آن گفت:

«و شما مردم!

البته پس از من نپایید و آن‌چه بدان خیال بسته‌اید، هرآینه صورت نبندد -که روزگار چون آسیاسنگ بر شما بگردد و چون محور، شما را در قَلَق و اضطراب آرَد. و این عهد را پدر من با من کرد و من از نیای خویش شنیدم.

رای خویش جمع آرید و شریکانتان را بخوانید، تا روزگار برر شما و غم و اندوه خواهد.

و هر آینه، من کارِ خویش با خدای گذاشتم و نجنبد چیزی و زمین، مگر آنکه به دستِ قدرتِ او پایبند بُوَد. وخدای -سبحانه- بر راه راست و طریق صواب باشد.

 

بار خدایا!

بارانِ آسمان از این قوم فروبند و عیشِ ایشان تلخ‌دار و در ایشان تنگی و قحطی پدید آر و جوانِ ثقیف را بر ایشان بگمار تا زهر به جام بدیشان چشاند -که ما را دروغگوی خواندند و خوار گذاشتند.

انت ربنا و الیک انبنا و علیک توکلنا و الیک المصیر.

پروردگار ما تویی، به سوی تو بازگشتیم و بر تو اعتماد کرده‌ای و سرانجام همه، به سوی توست.»

 

پس از این، از راحله فرود آمد.

  • ماشیح

نظرات  (۲)

عجب دوست آینده نگری دارین
تحت تاثیر قرار گرفتم واقعا!
پاسخ:
دارین؟
ادا در نیار بینیم :D
** شما همه فرمانِ مرا عصیان می‌کنید و به گفتار من گوش نمی‌دهید، که شکم‌های شما از حرام انباشته و بر دل‌های شما مهر نهاده است.


به خدا سوگند بی‌وفایی و پیمان‌شکنی عادتِ دیرینه‌ی شماست. ***

سال پیش یه مسیر رو هروز باید میرفتم و میومدم معمولا هم چون مسیرا کوتاس و مردم شهر خیلی به اتوبوس و خط واحد عادت ندارن سازمان اتوبوس رانی هم خیلی زحمت نمیکشه تا واسه همه ی مسیرا به خوبی سرویس دهی داشته باشه سر همین تاکسی سوار شدن اولین و آخرین گزینه اس اکثر اوقات اون زمان کرایه ها خورده بود مثلا هرکورس 350 تومن خیلی وقتا برا من و خیلی های دیگه که باید این مسیر رو هروز میرفتیم گذشتن از باقیمونده پولم و نگرفتنش از راننده سخت بود اما رانندهای محترم اغلب مابقی پول افراد رو نمیدادن..

یه روز واقعا عصبانی شدم و به دوستم که همرام بود گفتم من از حقم نمیگذرم بلاخره عاقبتی هم هست ...

خدا همیشه تعمت های اسمونی و خوب رو واسه ادم حفظ کنه !!! دوستمو میگم***

بهم گفت من که میبخشم واسمم مهم نیست همشو میدم صدقه سر امام زمان این بنده خداها ببرن خرج خونوادشون کنن شاید واقعا نیاز دارن!!
میدونی چیه؟؟؟
روزیکه امام حسین ع شروع کرد حرف زدن با لشکر یزید گفت """ شکم‌های شما از حرام انباشته و بر دل‌های شما مهر نهاده است.""""
فقط رضایت من و تو کافیه مال اینا حروم نشه و همین جماعت و زن و بچشون جلو امام زمانمون قد علم نکنن!!

خدا خودش کمک همه کنه که نشیم که نشیم که نشیم تکرار این جماعت **به خدا سوگند بی‌وفایی و پیمان‌شکنی عادتِ دیرینه‌ی شماست.***
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی